اگر روزی دنیا را دوست نداشتی، جایت را عوض کن تا از زاویه ای دیگر به آن بنگری. دنیا از بعضی زوایا دوست داشتنی ست و در بعضی زوایا نه. در بعضی از زوایا بهتر و زیباست، در بعضی زوایا تاریک و خسته کننده. یادت باشد تو باید جایت را ...
تا باران نباشد، رنگین کمانی نیست،✔ تا تلخی نباشد، شیرینی نیست،🍃 تا غمی نباشد، لبخندی نیست،🍃 تا مشکلات نباشند، آسایشی وجود نخواهد داشت.✔ پس همیشه به خاطر داشته باش:🍃 هدف این نیست که هرگز اندوهگین نباشی،🍃 هرگز مشکلی نداشته باشی، هرگز تلخی را نچشیده باشی...✔ همین دشواریها هستند که از ...
من به چشمهای بیقرار تو قول میدهم، ریشههای ما به آب شاخههای ما به آفتاب میرسد ما دوباره سبز میشویم. #قیصر_امینپور #بخون #بچه_های_کار
بیآرزو چه میکنی ای دوست؟ ــ به ملال، در خود به ملال با یکی مُرده سخن میگویم. شب، خامُش اِستاده هوا وز آخرین هیاهوی پرندگانِ کوچ دیرگاهها میگذرد. اشکِ بیبهانهام آیا تلخهی این تالاب نیست؟ ــ از این گونه یاشک به چه میگریی؟ ــ مگر آن زمستانِ خاموشِ خشک در ...
غنچهی دلتنگ امشب میزبان شبنم است حرف بسیار است اما فرصت صحبت کم است آنکه مدتهاست از من چشم میپوشد تویی! آنکه میگیرد سراغ از خلوتم هر دم غم است 👤مجید ترکابادی
من که در تنگ برای تو تماشا دارم با چه رویی بنویسم غم دریا دارم ؟ دل پر از شوق رهاییست، ولی ممکن نیست به زبان آورم آن را که تمنا دارم چیستم ؟! خاطرهی زخم فراموش شده لب اگر باز کنم با تو سخنها دارم با دلت حسرت هم ...
و اما نیمه شبی من خواهم رفت از دنیایی که مال من نیست از زمینی که مرا بیهوده بدان بسته اند... #شاملو
صبرم کفاف این همه غم را نمی دهد سرمایه ام کم است و بدهکاری ام زیاد #فاضل_نظری
سرزمین مادری، رویای اجدادی کجاست؟ مردم این شهر میپرسند آبادی کجاست؟ ما به گرد خویش میگردیم آه ای ساربان! آرمانشهری که قولش را به ما دادی کجاست؟ ای رسولِ عقل! ما را بگذران از نیلِ شک گر تو موسی نیستی موسای این وادی کجاست؟ خندههای عیش ما جز خودفراموشی نبود ...
دل ما را نه شب تار به این روز انداخت نه پریشانی دلدار به این روز انداخت رنگ رخسارهام از شرم نشد سرخ، مرا شعلهی آتش اقرار به این روز انداخت خنده از چهرهمان دور نمیشد، ما را خونِ دل خوردنِ بسیار به این روز انداخت حال ما را که ...
-وقتی تو نیستی نه هستهای ما چونان که بایدند نه بایدها... مثل همیشه آخر حرفم و حرف آخرم را با بغض میخورم عمری است لبخندهای لاغر خود را در دل ذخیره میکنم: باشد برای روز مبادا! اما در صفحههای تقویم روزی به نام روز مبادا نیست... #قیصر_امین_پور
-بی قرارت می کند، صدها چرای لعنتی کی به پایان میرسد این ماجرای لعنتی؟ لب به لب سیگار تا بیت الغزل سوزان شود کی صدایم میکنی؟پس کی؟ صدای لعنتی دل بریدن در میان بهت و گریه ساده نیست بوی رفتن میدهد این لحظههای لعنتی فرض کن! تنهاییات را با خودت ...
چنین که غرق در آیینهای به خودبینی مرا که ماتِ توام نمیبینی اگرچه لحظهای از غم جدا نبوده دلم پر است چهرهام از خندههای تزئینی بگو تو را چه بنامم که جمع اضدادی شراب تلخی و مثل گلاب شیرینی عذاب میدهی اما نمیتوانم آه ! دعا کنم که به خاکِ ...