سرد شده ام... سرد سـرد نمیدانم شاید... دق کرده ام... کسی چه میداند... اینجا به مَرز بی تَفاوُتی ها رسیده ام دلَم را دیگر هیچ نمی لرزاند!! در مَن دلهُره در مَن ترس در مَن “احسآس مُرده است! این روزهآ بی خیآل خیالَم شُده ام مُنتظرَم دنیا تَمام شَود!
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.