درد این ست که از خود بگریزی و مدام
درد این ست که از خود بگریزی و مدام
وسط ذهن خودت فاجعه تکثیر کنی
درد یعنی که تو از گرگ فراری بشوی
تا خودت را ببری طعمه یک شیر کنی
درد یعنی تو بدانی که جهان مسخره است
و خودت را به همین مسخره درگیر کنی
درد یعنی که پناهی تو نداری و مدام
تو خدا را به همین معجزه تکفیر کنی
درد یعنی که خودت را به جهنم ببری
و به یک چوب دوسر سوخته تعییر کنی
درد یعنی که بهشتت برود گم بشود
و جهان را به جهنم کده تفسیر کنی
همه راه به سرعت بروی... هی بروی
درد یعنی برسی باز ولی دیر کنی
الکی آمده ای راه پر از بن بست است
درد یعنی که به بن بست فقط گیر کنی
#حسین_حسینی
#دریایی که...!
وسط ذهن خودت فاجعه تکثیر کنی
درد یعنی که تو از گرگ فراری بشوی
تا خودت را ببری طعمه یک شیر کنی
درد یعنی تو بدانی که جهان مسخره است
و خودت را به همین مسخره درگیر کنی
درد یعنی که پناهی تو نداری و مدام
تو خدا را به همین معجزه تکفیر کنی
درد یعنی که خودت را به جهنم ببری
و به یک چوب دوسر سوخته تعییر کنی
درد یعنی که بهشتت برود گم بشود
و جهان را به جهنم کده تفسیر کنی
همه راه به سرعت بروی... هی بروی
درد یعنی برسی باز ولی دیر کنی
الکی آمده ای راه پر از بن بست است
درد یعنی که به بن بست فقط گیر کنی
#حسین_حسینی
#دریایی که...!
۹۷۶
۰۲ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.