رمان: شفق
رمان: شفق
نویسنده :نامعلوم
خلاصه داستان:
دختری به اسم شفق پرستار یه بیمارستانه،اونجا با کامران یه پزشک جذاب و ثروتمند اشنا میشه،کامران از شفق خوشش میاد اما شفق نه تنها نسبت به کامران بلکه به همه مردا بی تفاوته و این سرسختیش باعث میشه کامران که خیلی درمورد ازدواج با شفق مصمم بوده،دست به کاری بزنه که شفق به اجبار باهاش ازدواج کنه و....
پایان خوش
عکس شخصیتا رو نمیدونم خود نویسنده گذاشته یا بچه های سایت اما به هر حال قشنگن و تقریبا با گفته های توی رمان جور در میان در کل ارزش خوندنو داره ااما نه بیشتر از یکبار
نویسنده :نامعلوم
خلاصه داستان:
دختری به اسم شفق پرستار یه بیمارستانه،اونجا با کامران یه پزشک جذاب و ثروتمند اشنا میشه،کامران از شفق خوشش میاد اما شفق نه تنها نسبت به کامران بلکه به همه مردا بی تفاوته و این سرسختیش باعث میشه کامران که خیلی درمورد ازدواج با شفق مصمم بوده،دست به کاری بزنه که شفق به اجبار باهاش ازدواج کنه و....
پایان خوش
عکس شخصیتا رو نمیدونم خود نویسنده گذاشته یا بچه های سایت اما به هر حال قشنگن و تقریبا با گفته های توی رمان جور در میان در کل ارزش خوندنو داره ااما نه بیشتر از یکبار
۸.۱k
۲۹ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.