وای ازآن لحظه ای که کارت به نگاهی بکشد..
وای ازآن لحظه ای که کارت به نگاهی بکشد..
کارو بارت به غم چشم سیاهی بکشد..
قصه ام قصه ی سرباز غریبی شده که..
کار عشقش به در خانه شاهی بکشد..
این خودش حس غریبیست نمیدانم چیست؟
این که هرروز مرا جانب راهی بکشد
عشق آن است که روزی سر عاشق شدنش
جای دریا تن خود را ته چاهی بکشد
روز هایست که در آتش خود می سوزم
آدمی خلق شده بار گناهی بکشد
گفته بودند که سیگار مضر است ولی
هرکه عاشق شده رسم است که گاهی بکشد
در خودم غرق..
گدای سر کوچه می گفت وای از آن لحظه که کارت به نگاهی بکشد..
کارو بارت به غم چشم سیاهی بکشد..
قصه ام قصه ی سرباز غریبی شده که..
کار عشقش به در خانه شاهی بکشد..
این خودش حس غریبیست نمیدانم چیست؟
این که هرروز مرا جانب راهی بکشد
عشق آن است که روزی سر عاشق شدنش
جای دریا تن خود را ته چاهی بکشد
روز هایست که در آتش خود می سوزم
آدمی خلق شده بار گناهی بکشد
گفته بودند که سیگار مضر است ولی
هرکه عاشق شده رسم است که گاهی بکشد
در خودم غرق..
گدای سر کوچه می گفت وای از آن لحظه که کارت به نگاهی بکشد..
۱.۷k
۰۷ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.