به نام خدا
به نام خدا
روزی معلم دبستانمان به هر دانش آموزی یک شکلات داد و گفت جایی که هیچ کس شما رو نمی بینه اونو بخورید
روز بعد همه شکلات ها رو خورده بودند به غیر از یک نفر
معلم گفت بلند شو
_چرا شکلاتت رو نخوردی پسرم؟
_چون خدا منو میدید.
گذشت و هر چه بزرگتر شدیم فهمیدیم خدا ما رو فقط نگاه نمی کنه! بلکه از ما به بهترین شکل ممکن مراقبت می کنه.
آری همه پشتشان گرم است....
و هو معکم ...
روزی معلم دبستانمان به هر دانش آموزی یک شکلات داد و گفت جایی که هیچ کس شما رو نمی بینه اونو بخورید
روز بعد همه شکلات ها رو خورده بودند به غیر از یک نفر
معلم گفت بلند شو
_چرا شکلاتت رو نخوردی پسرم؟
_چون خدا منو میدید.
گذشت و هر چه بزرگتر شدیم فهمیدیم خدا ما رو فقط نگاه نمی کنه! بلکه از ما به بهترین شکل ممکن مراقبت می کنه.
آری همه پشتشان گرم است....
و هو معکم ...
۶۲۳
۲۳ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.