کهن سال یا به زبان ساده تر پیر؛ به آدمی که شمع های تولد ز
کهن سال یا به زبان ساده تر پیر؛ به آدمی که شمع های تولد زیادی رو فوت کرده نمیگن
پیر به آدمی میگن که؛ حوصله ی بیرون رفتن از خونه رو نداره
به کسی میگن که؛ از شروع دوباره میترسه
به کسی میگن که؛ آرزویی نداره
به کسی میگن که؛ دیگه هیچ چیز براش هیجان انگیز به نظر نمیاد
به کسی میگن که؛ حال و حوصله ی دیوونه بازیای همیششو نداره
مادربزرگ من هنوز که هنوزه ابرو برمیداره، لباسای رنگی میپوشه
اما من خیلی وقته که پاتوقم شده تخت اتاقم و واسه خودم هیچ کاری نکردم
پیر به آدمی میگن که؛ حوصله ی بیرون رفتن از خونه رو نداره
به کسی میگن که؛ از شروع دوباره میترسه
به کسی میگن که؛ آرزویی نداره
به کسی میگن که؛ دیگه هیچ چیز براش هیجان انگیز به نظر نمیاد
به کسی میگن که؛ حال و حوصله ی دیوونه بازیای همیششو نداره
مادربزرگ من هنوز که هنوزه ابرو برمیداره، لباسای رنگی میپوشه
اما من خیلی وقته که پاتوقم شده تخت اتاقم و واسه خودم هیچ کاری نکردم
۵۰.۳k
۲۰ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.