"پلنگ صورتی" ...
"پلنگ صورتی" ...
" شنل قرمزی " ....
"جوجه طلایی" ...
رویاهای قشنگ رنگارنگ "کودکی" مان
را در "تلویزیونهای سیاه سفید"
همیشه "خاکستری" دیدیم !
وقتی تلویزیون هایمان "رنگی" شد
که ما دیگر "بزرگ" شده بودیم و دلمان لک می زد برای "یکرنگی" !
برای جدا کردن "جوجه اردک زشت" از بقیه ی اردکهایی که می گفتند "زیبا "ترند باید به "عقل" مان رجوع می کردیم
اتاق نداشتیم
از اول شب همه جمع می شدیم دور کرسی
دور یک چراغ نفتی
و "نامه" های بلند بالامان را ریز ریز لای کتابهای درسی مان نوشتیم و پنهان کردیم و پاره کردیم و سوزاندیم
اما به دست صاحبش نرساندیم!
مجال نمی دادند از عشقمان بگوییم!
اگر ما را به عشقمان می رساندند
پشیمانی در کار نبود
و اگر به رسم "حیا و سکوت"
قسمت دیگری می شد
جیکمان در نمی آمد
ما عشقمان را فریاد نکردیم!
ما از دوره ی عشق ممنوعه آمده ایم!
دلمان می خواهد عشق مدفون و سرکوب شده مان در فرزندانمان دوباره جوانه بزند
دلمان لک می زند برای عاشقی کردنهای ناب جوانها!
دلمان می خواهد "دو نفر" را ببینیم که به پای هم "پیر" می شوند اما "سیر" نه!
اما اینها که قدر نمی دانند
با یک "اصل" خشک و خالی "رل" می زنند و با "بلاک" و "ریپورت" کات می کنند
حق دارند قدر ندانند
اینها که تقصیری ندارند
چشمشان را که باز کردند دنیایشان رنگی بود و دیجیتال و چند بعدی و عصر ارتباطات و شبکه و هرم ...
" شنل قرمزی " ....
"جوجه طلایی" ...
رویاهای قشنگ رنگارنگ "کودکی" مان
را در "تلویزیونهای سیاه سفید"
همیشه "خاکستری" دیدیم !
وقتی تلویزیون هایمان "رنگی" شد
که ما دیگر "بزرگ" شده بودیم و دلمان لک می زد برای "یکرنگی" !
برای جدا کردن "جوجه اردک زشت" از بقیه ی اردکهایی که می گفتند "زیبا "ترند باید به "عقل" مان رجوع می کردیم
اتاق نداشتیم
از اول شب همه جمع می شدیم دور کرسی
دور یک چراغ نفتی
و "نامه" های بلند بالامان را ریز ریز لای کتابهای درسی مان نوشتیم و پنهان کردیم و پاره کردیم و سوزاندیم
اما به دست صاحبش نرساندیم!
مجال نمی دادند از عشقمان بگوییم!
اگر ما را به عشقمان می رساندند
پشیمانی در کار نبود
و اگر به رسم "حیا و سکوت"
قسمت دیگری می شد
جیکمان در نمی آمد
ما عشقمان را فریاد نکردیم!
ما از دوره ی عشق ممنوعه آمده ایم!
دلمان می خواهد عشق مدفون و سرکوب شده مان در فرزندانمان دوباره جوانه بزند
دلمان لک می زند برای عاشقی کردنهای ناب جوانها!
دلمان می خواهد "دو نفر" را ببینیم که به پای هم "پیر" می شوند اما "سیر" نه!
اما اینها که قدر نمی دانند
با یک "اصل" خشک و خالی "رل" می زنند و با "بلاک" و "ریپورت" کات می کنند
حق دارند قدر ندانند
اینها که تقصیری ندارند
چشمشان را که باز کردند دنیایشان رنگی بود و دیجیتال و چند بعدی و عصر ارتباطات و شبکه و هرم ...
۱.۹k
۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۶۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.