گفتم که لبت، گفت: کدام آئینی
گفتم که لبت، گفت: کدام آئینی
این حکم دهد که بوسه ای برچینی؟
گفتم: هوس طعم خوش لب هایت
ابطال کند، قاعده ی هر دینی!
لب، غنچه کن و کام بده، بی صبرم
هرگز به دلت راه نده، بدبینی
لب های من و شهد لبت، این گونه اند
من، قحط زده، تو سفره ی رنگینی
گفتا: نکند مسخ شویم در آن حال
گفتم: نشود حکم، به این سنگینی
گفتا که اگر بوسه دهم، لابد هم
تا وقت سحر، خواب مرا می بینی 💞 🌼 💞 🌼 💞 🌼 💞 🌼 💞 🌼 💞 🌼
🌺 🌺 💞 💞 🌺 🌺
این حکم دهد که بوسه ای برچینی؟
گفتم: هوس طعم خوش لب هایت
ابطال کند، قاعده ی هر دینی!
لب، غنچه کن و کام بده، بی صبرم
هرگز به دلت راه نده، بدبینی
لب های من و شهد لبت، این گونه اند
من، قحط زده، تو سفره ی رنگینی
گفتا: نکند مسخ شویم در آن حال
گفتم: نشود حکم، به این سنگینی
گفتا که اگر بوسه دهم، لابد هم
تا وقت سحر، خواب مرا می بینی 💞 🌼 💞 🌼 💞 🌼 💞 🌼 💞 🌼 💞 🌼
🌺 🌺 💞 💞 🌺 🌺
۱.۷k
۰۷ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.