عادت داشت سرشو هی میزد به دیوار

عادت داشت سرشو هی میزد به دیوار_
به من میگفت_از وقتی اومدم توی زندگیش عادتای بدشو ترک کرده_
دیگه سرشو به دیوار نمیزنه_دیگه ناخوناشو نمیـجَوِه_دیگه پوستِ لبشو نمیکنه_دیگه خواب نمیبینه توی دریایی از اشکاش غرق شده_دیگه حس نمیکنه گربه ها دنبالش کردن و میخوان گازش بگیرن_میگفت دیگه استرس نداره_راحت به درساش میرسه_میگفت خودشو پیدا کرده_دیگه هی نظراشو پاک نمیکنه_
از دنیا رفت_
الان من سرمو به دیوار میزنم_ناخونامو میـجَوَم_پوست لبمو میکنم_خواب میبینم توی دریایی از اشکام غرق شدم_حس میکنم گربه ها دنبالم کردن و میخوان گازم بگیرن_دیگه همش استرس دارم_راحت از درسام بیخیال میشم_خودمو گُم کردم_هی نظرامو پاک میکنم_
منم از دنیا رفتم_
روزا با بالشتم میرقصم_به گنجشکها به جا دونه گوشت میدم_به سگها دونه میدم به جا گوشت_حس میکنم چند تا جای اتاق هستم_گاهی میام بزنمشون یهو صورتم محکم ضربه میخوره_
دلم تنگ شده_هرچی ناخونامو کوتاه میکنم هنوز خون زیر ناخونام از بین نمیره_
با گلدون اتاقم حرف میزنم_از تو میگم_
گلای فرشِ اتاق نازمو میکشن_
گاهی حرفامو میخورم_گاهی فاز شادی میگیرم_گاهی فاز قدرت_اما میدونی که گاهی یعنی چی؟_
شدم مثله گیاه قهر و آشتی_
هرکی نزدیکم میشه تا میاد دست بده میبندم مودمو_
ح میم