شنیدید حضرت آقا فرمودند مبادا جای شهید و جلاد رو عوض کنن؟
شنیدید حضرت آقا فرمودند مبادا جای شهید و جلاد رو عوض کنن؟ امروز باید بگیم نذاریم جای قهرمانهای واقعی با قهرمانهای پوشالی عوض بشه... قهرمانهای واقعی اون نخبه هایی بودن که در بهترین دانشگاه های آمریکا و جهان و ایران درس می خوندن، جنگ که شد، به جای اینکه فرصت رو غنیمت بشمارن و تو آمریکا و اروپا موندگار بشن، به جای اینکه به بهانه ناامنی کشور، دنبال دنیا و پول و پست و مقامشون باشن، با همه نبوغ و آینده درخشانی که در انتظارشون بود، به کشورمون برگشتن و رفتن تو دل توپ و تانک و تیر و گلوله! به بهونه ی درس، ترس شونو پنهان نکردن! به جای انتخاب دنیا، *خدا* رو انتخاب کردن و مگه میشه *خدا* رو انتخاب کنی و *خدا* گلچینت نکنه؟ این جور آدما و این جور نخبه ها قهرمانهای واقعی ن، نه اونایی که با شنیدن اولین گلوله دشمن به بهانه تحصیل رفتن خارج تا سالها بعد که اون همه جوون پرپر شدن با افتخار برگردن! و بدون اینکه بفهمن اون زمان جوونامون چطور با چنگ و دندون، با گوشت و پوست و خونشون این انقلاب رو حفظ کردن، از روی خون شهیدان رد بشن و دستشونو به سوی آمریکا و اروپا دراز کنن، یعنی دقیقا همونایی که باعث پرپر شدن اون جوونا و نخبه ها شدن... آره، یادمون باشه قهرمانهای پوشالی رو جایگزین قهرمانهای واقعی نکنن!
پ.ن 1: میشه برای شادی روح شهید چمران و همه شهدای نخبه مون صلواتی بفرستید+فاتحه...
*اللهم* صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
پ.ن 2: 100 خاطر از شهید چمران رو تو لینک زیر بخونید... خیلی جالبن:
http://www.100khatere.blogfa.com/cat-5.aspx
پ.ن 3: درس ترمودینامیک ما با یک استاد سخت گیر بود. آخر ترم نمره ش از امتحان شد هفده و نیم و از جزوه چهار. همان جزوه را بعدا چاپ کردند. در مقدمه اش نوشته بود "این کتاب در حقیقت جزوه ی مصطفی چمران است در درس ترمودینامیک...
پ.ن 4: بورس گرفت. رفت آمریکا. بعد از مدت کمی شروع کرد به کارهای سیاسی مذهبی. خبر کارهایش به ایران می رسید. از ساواک پدر را خواستند و به ش گفتند "ما ترمی چهارصد دلار به پسرت پول نمی دهیم که برود علیه ما مبازه کند." پدر گفت "مصطفی عاقل و رشیده. من نمی توانم در زندگیش دخالت کنم" بورسیه اش را قطع کردند. فکر می کردند دیگر نمی تواند درس بخواند، برمی گردد...
پ.ن 1: میشه برای شادی روح شهید چمران و همه شهدای نخبه مون صلواتی بفرستید+فاتحه...
*اللهم* صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...
پ.ن 2: 100 خاطر از شهید چمران رو تو لینک زیر بخونید... خیلی جالبن:
http://www.100khatere.blogfa.com/cat-5.aspx
پ.ن 3: درس ترمودینامیک ما با یک استاد سخت گیر بود. آخر ترم نمره ش از امتحان شد هفده و نیم و از جزوه چهار. همان جزوه را بعدا چاپ کردند. در مقدمه اش نوشته بود "این کتاب در حقیقت جزوه ی مصطفی چمران است در درس ترمودینامیک...
پ.ن 4: بورس گرفت. رفت آمریکا. بعد از مدت کمی شروع کرد به کارهای سیاسی مذهبی. خبر کارهایش به ایران می رسید. از ساواک پدر را خواستند و به ش گفتند "ما ترمی چهارصد دلار به پسرت پول نمی دهیم که برود علیه ما مبازه کند." پدر گفت "مصطفی عاقل و رشیده. من نمی توانم در زندگیش دخالت کنم" بورسیه اش را قطع کردند. فکر می کردند دیگر نمی تواند درس بخواند، برمی گردد...
۳.۸k
۳۱ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.