در این بساط زندگیَم قدری آه نیست
در این بساط زندگیَم قدری آه نیست
بی اشک روضه زندگیَم رو براه نیست
آنکس که با تو راز و نیازش فراهم است
قطعا به نزد خالق خود بی پناه نیست
تا نام سیدالشهدا برده شد گریست
آنکس که گریه کرده که رویش سیاه نیست
آقا تمام دلخوشیم نوکریه توست
کاری بکن که نامه ی من جز گناه نیست
تنها تویی فقط که مرا گفته ای بیا
ورنه که جای همچو منی پیش شاه نیست
جای خدا فقط وَ فقط گفته ام حسین ع
آری بگو حسین ع بخدا اشتباه نیست
آقا نگاه بر دلِ من، دردِ من تویی
درمان زخم دل بخدا جز نگاه نیست
کرب و بلا که قسمت بدها نمیشود
حق با شماست سائلتان دلبِخواه نیست
قلبم شکست و ناله زدم جان من حسین ع
دیدم به نامه ی عملم یک گناه نیست
بی اشک روضه زندگیَم رو براه نیست
آنکس که با تو راز و نیازش فراهم است
قطعا به نزد خالق خود بی پناه نیست
تا نام سیدالشهدا برده شد گریست
آنکس که گریه کرده که رویش سیاه نیست
آقا تمام دلخوشیم نوکریه توست
کاری بکن که نامه ی من جز گناه نیست
تنها تویی فقط که مرا گفته ای بیا
ورنه که جای همچو منی پیش شاه نیست
جای خدا فقط وَ فقط گفته ام حسین ع
آری بگو حسین ع بخدا اشتباه نیست
آقا نگاه بر دلِ من، دردِ من تویی
درمان زخم دل بخدا جز نگاه نیست
کرب و بلا که قسمت بدها نمیشود
حق با شماست سائلتان دلبِخواه نیست
قلبم شکست و ناله زدم جان من حسین ع
دیدم به نامه ی عملم یک گناه نیست
۱.۲k
۰۱ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.