خانه

مطالب جدید

مطالب محبوب

عربي

دانلود اپلیکیشن

وبلاگ

سوالات متداول

درباره ما

قوانین

دسته بندی ها

تازه از بدرقه ی درد به خویش آمده بودم

عاشقانه ها

تازه از بدرقه ی درد به خویش آمده بودم

تازه از بدرقه ی درد به خویش آمده بودم

که به مهمانیم از سوی تو دردی دگر آمد

#حسین_منزوی

عاشقانه ها

۵۱۱

۰۹ تیر ۱۳۹۶

دیدگاه ها (۱)

هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.

گره به کار من افتاده است از غم غربت

گره به کار من افتاده است از غم غربت

ز شرم او نگاهم دست و پا گم کرد چون طفلی

ز شرم او نگاهم دست و پا گم کرد چون طفلی

اگر شب ها

اگر شب ها

دانه ی سرخ اناریم و نگه داشته اند

دانه ی سرخ اناریم و نگه داشته اند

‌به بدرقه ت ایستاده بودم

‌به بدرقه ت ایستاده بودم

ییییی برینم تو ی روزگارررر

ییییی برینم تو ی روزگارررر

مرا+به+گوشه+ی

مرا+به+گوشه+ی

مرا به گوشه ی

مرا به گوشه ی

ی روزم میشه برمیگردی،ولی تعجب میکنی میبینی این دفعه موفق

ی روزم میشه برمیگردی،ولی تعجب میکنی میبینی این دفعه موفق

من ذره ام که خانه ی خورشید خویش را ، از هیچکس بجز تو تقاض

من ذره ام که خانه ی خورشید خویش را ، از هیچکس بجز تو تقاض

.

_گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم

_گفته بودم که اگر بوسه دهی توبه کنم

#شب_قدر

#شب_قدر

claudiaostooreh

ی دیالوگ تو فیلم The Fault in Our Stars بود ک میگفت:

ی دیالوگ تو فیلم The Fault in Our Stars بود ک میگفت:

نصب برنامه ویسگون