نذر دیدارِ رخت را کی اَدا خواهم کرد
همه را غیر تو یکروز رَها خواهم کرد
زیر بال و پر تو بودنِ من بندگی است
رو به تو گر بکنم رو به خدا خواهم کرد
تو اگر یک سحر از کوچۀ ما رد بشوی
یک قدمگاه دراین کوچه بنا خواهم کرد
مادرم دست مرا داد به دستت آقا
مادرم را همۀ عمر دعا خواهم کرد
هر قدر هم که محلم ندهی آقا جان
دم به دم اسمِ تو را باز صدا خواهم کرد
دیر یا زود مهم نیست ولی آخر سر
من خودم را بغلِ امن تو جا خواهم کرد
هرچه سرمایه بدستم برسد شکی نیست
نذرِ یک شب سفر کربُبَلا خواهم کرد
جان اگر بر لب من هم برسد آرامم
پنج تن را به دم مرگ صدا خواهم کرد
نذر دیدارِ رخت را کی اَدا خواهم کرد
همه را غیر تو یکروز رَها خواهم کرد
زیر بال و پر تو بودنِ من بندگی است
رو به تو گر بکنم رو به خدا خواهم کرد
تو اگر یک سحر از کوچۀ ما رد بشوی
یک قدمگاه دراین کوچه بنا خواهم کرد
مادرم دست مرا داد به دستت آقا
مادرم را همۀ عمر دعا خواهم کرد
هر قدر هم که محلم ندهی آقا جان
دم به دم اسمِ تو را باز صدا خواهم کرد
دیر یا زود مهم نیست ولی آخر سر
من خودم را بغلِ امن تو جا خواهم کرد
هرچه سرمایه بدستم برسد شکی نیست
نذرِ یک شب سفر کربُبَلا خواهم کرد
جان اگر بر لب من هم برسد آرامم
پنج تن را به دم مرگ صدا خواهم کرد
۱.۷k
۱۵ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.