. حذف کردن پیام توی واتس آپ یه آپشن خیلی مزخرفیه، پشت این پاک کردن پیام ها، یه دنیا حرفه که طرف مقابل باید میخونده، اما حالا تبدیل شده به یه عالمه فکرای احمقانه که یعنی چی نوشته بوده؟ یعنی دوستتم داره؟ یعنی دوستتم...؟ یعنی...؟ تورو خدا یا تایپ نکنید، ...
اوج دوست داشتن یعنی، من تو ام تو منی ما همیم پس با همیم... تو فراموش نشدنی ترین فراموشی منی... تو زندگیمی پس زندگیمو ازم نگیر خودتو که گرفتی لااقل خوابتو ازم نگیر.. این شب ها خوابامم بوی تورو گرفته... دستامون ، بهترینو قشنگترین گره دنیارو میزدن... گفتی هرچی ازم ...
⭕ ️پروانه سلحشوری: “چطور کشته شدن جوانان وطنم را برتابم.” 👈 🏻 ما هم موافقیم، خانم نماینده بگن در این چند سال چکار کرده برای جوانان؟ در زمینه تحصیل، تسهیل ازدواج و اشتغال جوانان دقیقا چه کاری انجام داده؟ هر وقت تو رسانهها اسمشون رو دیدیم، مرتبط با آزاد کردن ...
⭕ ️صبحانهای که به خلبانها میدادم، کره، مربا و پنیر بود. یک روز شهید کشوری مرا صدا زد و گفت: فلانی! گفتم: بله. گفت: شما در یک منطقهی جنگی در مهمانسرا کار میکنید. پس باید بدانید مملکت ما در حال جنگ است و در تحریم اقتصادی به سر میبرد. شما ...
میگن آدما به دو دلیل تغیر میکنن یا دلشون شکسته یا ذهنشون باز شده من تو این چند مدت ک اینجور اتفاقای بدی تو زندگیم رخ داد هم دلم شکست هم ذهنم باز شد لطفا من دیگع کیای قبل نیستم نیاین سمتم
قصه تنهایی بی انتها میشود وقتی که در گستره این جهان کسی را نمی یابی تا با او از باب دل سخن بگویی...
ادامه پارت به روم لبخندی زد و گفت : تولدت مبارک عزیز دلم ♡ چه اوضاع وخیمی! فردا تولدم بود و من فراموش کرده بودم . لبخند غمگینی زدم و مثل این چند روز چشمام پر از اشک شد . شهریار جقله رو کناری گذاشت و نشست روی تخت، کنار ...
مڹ جامِ … «چشمهایت» را … با «عشق» … یڪ جا سر ڪشیدم … و «تو» چہ بےهوا … تمامِ هستےام شدے ...
میروم، اما نمیپرسم ز خویش ره کجا؟ منزل کجا؟ مقصود چیست؟ بوسه میبخشم، ولی خود غافلم کاین دل دیوانه را معبود کیست؟ آه، آری، این منم، اما چه سود او که در من بود، دیگر نیست، نیست...
آه ای زلال شیرین! ای صافی خروشان من تشنه ام، لبت را، لختی به من بنوشان من سردم است و خورشید با توست ،با تو آری از مهر بر تن من، پیراهنی بپوشان بر آتش است بغضم، تا کی رود،سر آیا این دیگ تفته ی پر،از اشکهای جوشان گیسو شلالی ...
🍂 حتا یک نفر در این دنیا شبیه تو نیست نه در نفس کشیدن نه در نفس نفس زدن و نه از قشنگی نفس مرا بند آوردن میبینی؟ پروردگار عالم وقتی تو را میآفرید هرچه عطر نارنج داشت ریخت توی تن تو بخشید به موهات و تو تنهای بیهمتای من ...
44 برومند سریع اومد و پایین پام نشست . جلوی مامانم خجالت کشیدم . خودمو کشیدم عقب. متوجه شد ولی تکون نخورد و گفت : ارغوان من نفهمیدم چی شد ؟ تو با پسر عموت نامزد بودی به من نگفتی؟ مامانم سریع اومد جلو و گفت : نه پسرم ! ...
بدترین حالت ممکن بود! برومند نه عمو رو دیده بود نه میشناخت . فقط چون تو خونه ی ما بود خیلی مودب ایستاد و دستش رو دراز کرد و گفت : سلام جناب . برومند هستم. خوشوقتم . عمو نگاه بدی اول به اون و بعد به من انداخت و ...
چیزی را که عاشقش هستی، پیدا کن! بگذار تا تو را بُکشد و از این مرگ لذت ببر. چارلز بوکوفسکی
42 ادامه ی پارت 35❤ نیشم که باز بود یهو بسته شد ! به اینجای قضیه خیلی وقت بود که فکر نکرده بودم . مامان زد تو صورتش و رفت تو آشپزخونه. گوشیم زنگ خورد ، برومند بود ! صداشو قطع کردم و به عمو نگاه کردم دوباره . بازم ...
دلم می خواهد پاک کن بردارم و تمامِ سیاستمدارهای جهان را از صفحه ی روزگار پاک کنم ، آن وقت ، دستِ تمامِ آدم های مهربان و با نشاطِ زمین را بگیرم و با نفس ها و لبخندشان ، دنیای سرد و مسخ شده مان را احیا کنم . باهم ...
دو هفته بعد برومند بهم گفت که میخواد شهریار رو ببینه ! شهریار هم دعوتش کرد که با هم مردونه برن بیرون. وقتی برگشت بهم گفت: همین که بخاطرت تلاش میکنه ، منو راضی میکنه ! دیگه تصمیم با خودته . نمیدونستم چی شده اما رو ابرا بودم . خوشحاااااال! ...
قشنگی زندگی کنار برومند برام دو برابر شده بود . همراهی همیشگیش، حسِ حضورش! تمام حرفاش و عشقی که نثارم میکرد هیچ جای خالی ای برام نذاشته بود. مامانم در جریان حضور برومند توی زندگیم بود . چیز قایم کردنی ای نبود البته ! خودشم همین نظر رو داشت . ...