لب بر لبت
لب بر لبت
چنانت به درخت بچسبانم به دلتنگی
که درخت شوی
که رفتن اگر بخواهی
نتوانی
که بمانی
و گر سخن از رفتن کنی
بر اسبت بنشانم
پیشاروی خویش
در شبِ مهتاب
موی تو از یالِ اسب
تشخیص نتوانم داد
هر دو در باد
روی تو از ماه
به سوی خویش بگردانم
چنان ببوسمت به دلتنگی
که ماه
آه بتابد.
چنانت به درخت بچسبانم به دلتنگی
که درخت شوی
که رفتن اگر بخواهی
نتوانی
که بمانی
و گر سخن از رفتن کنی
بر اسبت بنشانم
پیشاروی خویش
در شبِ مهتاب
موی تو از یالِ اسب
تشخیص نتوانم داد
هر دو در باد
روی تو از ماه
به سوی خویش بگردانم
چنان ببوسمت به دلتنگی
که ماه
آه بتابد.
۹۵۲
۱۹ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.