گاه آرزو میکنم که ای کاش راحت از میان دیگران میگذشتم
گاه آرزو میکنم که ای کاش راحت از میان دیگران میگذشتم
اما شبهای آرام زندگی ام انگشت شمار شده اند
باز شبی دیگر را باید با این بغض لعنتی ب صبح برسانم
خدایا من که گفته بودم طاقت ندارم
پس چرا دوباره؟؟؟
اصلا قبول...
هر چ از دوست رسد نکوست
اما من هنوز نتوانسته ام این جمله را درک کنم
باشد...
فقط مرحم تاول چشمانم با تو
اشک امانم را برید...
کمکم کن
اما شبهای آرام زندگی ام انگشت شمار شده اند
باز شبی دیگر را باید با این بغض لعنتی ب صبح برسانم
خدایا من که گفته بودم طاقت ندارم
پس چرا دوباره؟؟؟
اصلا قبول...
هر چ از دوست رسد نکوست
اما من هنوز نتوانسته ام این جمله را درک کنم
باشد...
فقط مرحم تاول چشمانم با تو
اشک امانم را برید...
کمکم کن
۱.۲k
۰۹ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.