امروز صبح داشتم صبحونه می خوردم که یه هو برادر کوچکم گریه
امروز صبح داشتم صبحونه می خوردم که یه هو برادر کوچکم گریه کرد من هم نفهمیدم چی شد دویدم که برم پیشش و اینجوری وسط خونه پهن شدم بعد خودم هم داشتم گریه می کردم
۵.۹k
۲۹ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.