پارت ۲۸
پارت ۲۸
(هلیا)
رفتیم پایین و همه آقایون ما رو مجبور کردن براشون غذا درست کنیم ، تو آشپزخونه بودیم و ترنم داشت ظرف
میشست ، آرمان یا به قول نفس این سوسماره اومد تو و در یخچال رو باز کرد تا آب بخوره . منم داشتم خیار
واسه سالاد خورد میکردم که یهو دستم برید ،
من : آآآخخخخخ
نفس: عه چت شد؟
من: بریدمممم
نفس: از چی از این زندگی ؟؟. هلی به خدا اگه بزارم خودکشی کنی
من : نه ابلههه دستمو بریدم 😶 😶 😶
همون لحظه تا آرمان نگاهش به دستم که خونی بود افتاد اخماشو کشید تو هم و با چشمای قرمز و ملتهب
رفت بیرون ،
ترنم: وا این چش شد؟
من : فکر کنم از خون بدش میاد
همون وقت نفس یه پوزخند زد .
من : زووود تند سریعععع بگو چرا پوزخند زدی؟؟
نفس : بهش شک دارم ،
ترنم : وا به چی شک داری ؟
نفس: اون عکسو تو حال دیدی؟
ترنم : خب خیلی عکس روی دیوار بود کدومو میگی؟
نفس: همون که کنار لبش خونی بود و چشماش قرمز ،
من: خب
نفس: الانم که تا خون میبینه چشماش قرمز میشه و میزنه بیرون
من: خب شاید الان اینجوری شده
نفس،: دفعه اولش نیست ، سری پیش هم دیدم که چشماش با دیدن خون قرمز میشد.
ترنم : نفس چرت و پرت نگ،و ما رو هم نترسون ، لطفا
نفس: باش
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
(نفس)
بعد این که ناهار خوردیم رفتیم یکم خوابیدیم ، وقتی بیدار شدم ساعت ۶ بود ، کنارمو نگاه کردم ، هیچ کس
نبود 😐 😐 😐 . رفتم پایین دیدم همه نشستن یه فیلم ترسناک میبینن و تخمه میشکنن ، همون لحظه کنترل
رو برداشتم و زدم از اول
رادوین : عه نفس چرا میزنی از اول
من : چون بی من دارین میبینین
رادوین : عه خب تو یه بار دیگه ببین ،
من : نچچچچ
دیگه کسی هیچی نگفت ، بعد فیلم تصمیم گرفتیم بریم لب دریا ، رفتیم لب دریا و به دریا خیره شدیم
دیدم یکی داره گیتار میزنه ، و میخونه:
قدم زدم تو خاطره هات یادم اومد تموم حرفات
دلم میخواد دلتو بخواد کناره من عوض شه دنیات
دم غروبه و تنگه دلم. با خودمم میجنگه دلم
تویی حس قشنگ دلم
دریا دریا ، اشکه توی ساحل نگاهم
بعد تو هنوز تو اشتباهم ، چیه گناهم ؟
ساحل ساحل موج میریزه تو گلوی بغضم
من شبیه تو باید عوض شم چقدر شکستم
چه قدر شکستم
دریا دریااا
دیدم رادوینه و داره میخونه
(هلیا)
رفتیم پایین و همه آقایون ما رو مجبور کردن براشون غذا درست کنیم ، تو آشپزخونه بودیم و ترنم داشت ظرف
میشست ، آرمان یا به قول نفس این سوسماره اومد تو و در یخچال رو باز کرد تا آب بخوره . منم داشتم خیار
واسه سالاد خورد میکردم که یهو دستم برید ،
من : آآآخخخخخ
نفس: عه چت شد؟
من: بریدمممم
نفس: از چی از این زندگی ؟؟. هلی به خدا اگه بزارم خودکشی کنی
من : نه ابلههه دستمو بریدم 😶 😶 😶
همون لحظه تا آرمان نگاهش به دستم که خونی بود افتاد اخماشو کشید تو هم و با چشمای قرمز و ملتهب
رفت بیرون ،
ترنم: وا این چش شد؟
من : فکر کنم از خون بدش میاد
همون وقت نفس یه پوزخند زد .
من : زووود تند سریعععع بگو چرا پوزخند زدی؟؟
نفس : بهش شک دارم ،
ترنم : وا به چی شک داری ؟
نفس: اون عکسو تو حال دیدی؟
ترنم : خب خیلی عکس روی دیوار بود کدومو میگی؟
نفس: همون که کنار لبش خونی بود و چشماش قرمز ،
من: خب
نفس: الانم که تا خون میبینه چشماش قرمز میشه و میزنه بیرون
من: خب شاید الان اینجوری شده
نفس،: دفعه اولش نیست ، سری پیش هم دیدم که چشماش با دیدن خون قرمز میشد.
ترنم : نفس چرت و پرت نگ،و ما رو هم نترسون ، لطفا
نفس: باش
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
(نفس)
بعد این که ناهار خوردیم رفتیم یکم خوابیدیم ، وقتی بیدار شدم ساعت ۶ بود ، کنارمو نگاه کردم ، هیچ کس
نبود 😐 😐 😐 . رفتم پایین دیدم همه نشستن یه فیلم ترسناک میبینن و تخمه میشکنن ، همون لحظه کنترل
رو برداشتم و زدم از اول
رادوین : عه نفس چرا میزنی از اول
من : چون بی من دارین میبینین
رادوین : عه خب تو یه بار دیگه ببین ،
من : نچچچچ
دیگه کسی هیچی نگفت ، بعد فیلم تصمیم گرفتیم بریم لب دریا ، رفتیم لب دریا و به دریا خیره شدیم
دیدم یکی داره گیتار میزنه ، و میخونه:
قدم زدم تو خاطره هات یادم اومد تموم حرفات
دلم میخواد دلتو بخواد کناره من عوض شه دنیات
دم غروبه و تنگه دلم. با خودمم میجنگه دلم
تویی حس قشنگ دلم
دریا دریا ، اشکه توی ساحل نگاهم
بعد تو هنوز تو اشتباهم ، چیه گناهم ؟
ساحل ساحل موج میریزه تو گلوی بغضم
من شبیه تو باید عوض شم چقدر شکستم
چه قدر شکستم
دریا دریااا
دیدم رادوینه و داره میخونه
۵.۷k
۱۷ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.