دوباره خیره مانده ام، به قرص ماه نقره فام

دوباره خیره مانده ام، به قرص ماه نقره فام
در این سکوت نیمه شب، در این سیاهی تمام
دوباره لحظه های من لبالب از حضور توست
خط شهـاب شب شکن، نشانه ی عبور توست
دوبـاره پـا نهـاده ای به خـالیِ خـیال مـن
تــو ای جنـون آرزو، محـال من محـال مــن
تو ای فسون وسوسه، حضور بی حضور من
تو ای صُـراحی سحر، سکوت مملو از سخــن
تویی تمام شعـر من، مسیـح مرده واژه ها
تو را بهـا داده خدا، به مــن سپرده واژه هــا
عروض شعر من تویی، سرودن از تو کار من
از تـو فقط تجسمی مـــانده به یادگـار مـن
در عمق این سکوت شب، خیره به ماه گشته ام
ببین که بی عنایتت، مـات و تبـاه گشته ام
اگر کـه خیــره اینچنین نگـاهِ مـاه می کنم
مجــاز روی مـاه توست، تو را نگاه می کنم