جوانی رفت پیش پیری
جوانی رفت پیش پیری
گفت: روزی ندارم
گره افتاده بکارم
پیر مرد گفت:
دست پدر مادرت را ببوس
گفتم:چرخ روزگار
بکامم نیست برکت از
خانه ام رفته است
گفت :
دست پدر مادرت را ببوس
گفت: روزی ندارم
گره افتاده بکارم
پیر مرد گفت:
دست پدر مادرت را ببوس
گفتم:چرخ روزگار
بکامم نیست برکت از
خانه ام رفته است
گفت :
دست پدر مادرت را ببوس
۱.۵k
۲۲ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.