خسته ایم ،
خسته ایم ،
همه ی مان خسته ایم ،
مدام دلمان میخواهد کسی باشد که به او پناه ببیرم ،
از رفتن ها ،
از نبودن ها ،
از نداشتن ها بیزاریم .
فرار میکنیم از همه ی این ها ،به خیال اینکه تنهایی مان را پٌر کرده باشیم خودمان را پیدا میکنیم در روابط جدید؛
وزن خستگی هارا چند برابر بیشتر روی دوشمان حس میکنیم و تبدیل به آدمی که خودمان هم نمیشناسیم میشویم ،
تنها تر از همیشه ،
رنجور ،
دل شکسته .
از من
میشنوید خسته که شدید با خودتان خلوت کنید خودتان را آرام کنید با خودتان حرف بزنید ، هر آدمی فقط خودش را در این دنیایِ عجیب دارد . ...
همه ی مان خسته ایم ،
مدام دلمان میخواهد کسی باشد که به او پناه ببیرم ،
از رفتن ها ،
از نبودن ها ،
از نداشتن ها بیزاریم .
فرار میکنیم از همه ی این ها ،به خیال اینکه تنهایی مان را پٌر کرده باشیم خودمان را پیدا میکنیم در روابط جدید؛
وزن خستگی هارا چند برابر بیشتر روی دوشمان حس میکنیم و تبدیل به آدمی که خودمان هم نمیشناسیم میشویم ،
تنها تر از همیشه ،
رنجور ،
دل شکسته .
از من
میشنوید خسته که شدید با خودتان خلوت کنید خودتان را آرام کنید با خودتان حرف بزنید ، هر آدمی فقط خودش را در این دنیایِ عجیب دارد . ...
۳۷۳
۲۶ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.