Part198
#Part198
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
_ نه ... آها اون مانتوهای مسخرت رو نپوش، ساپورت نپوش، موهاتو قشنگ زیر شالت جمع کن، رژ لب قرمز نزن لعنتی... یعنی وقتی رژ قرمز میزنی میخوام خودمو بکشم
خندیدم
_ خوب تموم شد؟
یکم فکر کرد
_فعلاً همینا...
لبخندی زدم و خیلی رلکس گفتم
_ چشم رو چشمم آقایی شما جون بخواه
یه لحظه شوکه شد از حرفم ولی کم کم لبخند اومد رو لباش
_ دیوونتم لامصب دیوونتم!
+سامی دیر شد
دستم رو گرفت و عمیق بوسید و بدون هیچ حرفی از ماشین پیاده شد
و چمدونم رو از صندوق عقب درآورد
اومد که باهام بیاد داخل ترمینال که سریع گفتم
_ تورو خدا سام راننده ها همه آشنای بابابم هستند، بذار خودم این دو قدم رو برم
کلافه پوفی کشید
باشه تو برو ولی پشت سرت میام فقط از دور باشه؟
سرم رو تکونی دادم
_ای خدا سام باشه
من حرکت کردم و اونم پشت سرم اومد
بلیت رو گرفتم و سوار اتوبوس شدم
از پنجره دیدمش که به دیوار تکیه داده بود
و عمیق داشت نگام میکرد وقتی نگاهم رو دید با همون ژست مردونش لب زد
_ عاشقتم
منم مثل خودش لب زدم
_ عاشقتم
تو هوا بوس ریزی برام فرستاد جوری که کسی متوجه نشه
گوشیم رو درآوردم و بهش زنگ زدم
همون لحظه ماشین حرکت کرد
همینکه گوشی رو برداشت گفت
_ از الان دلم تنگ شد
تک خنده ای کردم
_ زود این دوری تموم میشه خودت گفتی
+ آره خیلی زود تموم میشه قول میدم
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
_ نه ... آها اون مانتوهای مسخرت رو نپوش، ساپورت نپوش، موهاتو قشنگ زیر شالت جمع کن، رژ لب قرمز نزن لعنتی... یعنی وقتی رژ قرمز میزنی میخوام خودمو بکشم
خندیدم
_ خوب تموم شد؟
یکم فکر کرد
_فعلاً همینا...
لبخندی زدم و خیلی رلکس گفتم
_ چشم رو چشمم آقایی شما جون بخواه
یه لحظه شوکه شد از حرفم ولی کم کم لبخند اومد رو لباش
_ دیوونتم لامصب دیوونتم!
+سامی دیر شد
دستم رو گرفت و عمیق بوسید و بدون هیچ حرفی از ماشین پیاده شد
و چمدونم رو از صندوق عقب درآورد
اومد که باهام بیاد داخل ترمینال که سریع گفتم
_ تورو خدا سام راننده ها همه آشنای بابابم هستند، بذار خودم این دو قدم رو برم
کلافه پوفی کشید
باشه تو برو ولی پشت سرت میام فقط از دور باشه؟
سرم رو تکونی دادم
_ای خدا سام باشه
من حرکت کردم و اونم پشت سرم اومد
بلیت رو گرفتم و سوار اتوبوس شدم
از پنجره دیدمش که به دیوار تکیه داده بود
و عمیق داشت نگام میکرد وقتی نگاهم رو دید با همون ژست مردونش لب زد
_ عاشقتم
منم مثل خودش لب زدم
_ عاشقتم
تو هوا بوس ریزی برام فرستاد جوری که کسی متوجه نشه
گوشیم رو درآوردم و بهش زنگ زدم
همون لحظه ماشین حرکت کرد
همینکه گوشی رو برداشت گفت
_ از الان دلم تنگ شد
تک خنده ای کردم
_ زود این دوری تموم میشه خودت گفتی
+ آره خیلی زود تموم میشه قول میدم
۳.۷k
۰۱ فروردین ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.