عجیب خسته ام...
عجیب خسته ام...
هنوز کابوس رفتنت را بیدار نشده ام
با وجود این همه زمان صدای سکوتت می آید ازلای نسیمی که بیخیال ، چشمهایم رامی برد تا ناکجای هزار کجای نامعلوم
و آنجا بی نشان رهایم می کند .
دوباره امشب تنهایم و اندوه شب آزرده ام می کند
دیگر از خیالت خسته ام و سهم من از تمام تو واژه ای جوهری است از نامت که ذهن سپید کاغذ را لکه سیاه کرده !
حسرتی ست بر دلم سختُ سنگین و فقط خدا می داند که جای خالیت راهیچ ستاره ای پرنمی کند
.بیا و ببین که چقدر بیرحم شده ام این روزها !
تمام شعر هایم را می سوزانم
پنجره ها رامی بندم
حتی با خیالت می جنگم
دیگر نم نم باران هم عاشقم نمی کند
دیگر به نظرم رنگ آبی زیبا نیست و ازهمه بدتر اینکه دوستت ندارم !
باز هم دروغی کبود خنده ام می گیرد.
.
از همه خسته ام ...
بیش از همه ازخود لعنتی ام که هنوز هم
یادت ویرانم می کند و آوار می شود بر تمام لحظه های زندگیم اما هیچ دستی یاور آبادانیم نیست که نیست
خودم را از یادها برده ام و در این غروب غریب این گریه است که امانم را بریده
لعنت به من که دوستت دارم هنوز
امشب باز بی تو اشک های این آواره ی همیشه تنها
در باریک ترین کوچه های صبرش سرریز می شوند,
خیلی آسان و بچه گانه و تنها ،
آری این است تقدیر بدون تو....
هنوز کابوس رفتنت را بیدار نشده ام
با وجود این همه زمان صدای سکوتت می آید ازلای نسیمی که بیخیال ، چشمهایم رامی برد تا ناکجای هزار کجای نامعلوم
و آنجا بی نشان رهایم می کند .
دوباره امشب تنهایم و اندوه شب آزرده ام می کند
دیگر از خیالت خسته ام و سهم من از تمام تو واژه ای جوهری است از نامت که ذهن سپید کاغذ را لکه سیاه کرده !
حسرتی ست بر دلم سختُ سنگین و فقط خدا می داند که جای خالیت راهیچ ستاره ای پرنمی کند
.بیا و ببین که چقدر بیرحم شده ام این روزها !
تمام شعر هایم را می سوزانم
پنجره ها رامی بندم
حتی با خیالت می جنگم
دیگر نم نم باران هم عاشقم نمی کند
دیگر به نظرم رنگ آبی زیبا نیست و ازهمه بدتر اینکه دوستت ندارم !
باز هم دروغی کبود خنده ام می گیرد.
.
از همه خسته ام ...
بیش از همه ازخود لعنتی ام که هنوز هم
یادت ویرانم می کند و آوار می شود بر تمام لحظه های زندگیم اما هیچ دستی یاور آبادانیم نیست که نیست
خودم را از یادها برده ام و در این غروب غریب این گریه است که امانم را بریده
لعنت به من که دوستت دارم هنوز
امشب باز بی تو اشک های این آواره ی همیشه تنها
در باریک ترین کوچه های صبرش سرریز می شوند,
خیلی آسان و بچه گانه و تنها ،
آری این است تقدیر بدون تو....
۵.۶k
۲۸ فروردین ۱۳۹۷