لحظه هایی هستند که هستیم،چه تنها چه در جمع اما با خودمان
لحظه هایی هستند که هستیم،چه تنها چه در جمع اما با خودمان نیستیم انگار روحمان می رود همان جا که می خواهد بی صدا بی هیاهو
همان لحظه هایی که راننده آژانس می گوید: رسیدین!
فروشنده می گوید:باقی پول را نمی خواهی؟
راننده تاکسی می گوید:صدای بوق رو نمیشنوی؟
و مادر صدا می کند:حواست کجاست؟
ساعت هایی که شنیدیم و نفهمیدیم خواندیم و نفهمیدیم دیدیم و نفهمیدیم و تلویزیون خودش خاموش شد...
آهنگ بار دهم تکرار شد...
هوا روشن شد...
تاریک شد...
چای سرد شد...
غذا یخ کرد...
در یخچال باز ماند!
و در خانه را قفل نکردیم...
و نفهمیدیم کی رسیدیم به خانه؟
و کی گریه هایمان بند آمد؟
و کی عوض شدیم؟
کی دیگر نترسیدیم؟
از ته دل نخندیدیم؟
و دل نبستیم...
و چطور یکباره انقدر بزرگ شدیم...؟
و از آرزوهایمان کی گذشتیم؟
یک لحظه سکوت برای لحظه هایی که با خودمان نیستیم...
همان لحظه هایی که راننده آژانس می گوید: رسیدین!
فروشنده می گوید:باقی پول را نمی خواهی؟
راننده تاکسی می گوید:صدای بوق رو نمیشنوی؟
و مادر صدا می کند:حواست کجاست؟
ساعت هایی که شنیدیم و نفهمیدیم خواندیم و نفهمیدیم دیدیم و نفهمیدیم و تلویزیون خودش خاموش شد...
آهنگ بار دهم تکرار شد...
هوا روشن شد...
تاریک شد...
چای سرد شد...
غذا یخ کرد...
در یخچال باز ماند!
و در خانه را قفل نکردیم...
و نفهمیدیم کی رسیدیم به خانه؟
و کی گریه هایمان بند آمد؟
و کی عوض شدیم؟
کی دیگر نترسیدیم؟
از ته دل نخندیدیم؟
و دل نبستیم...
و چطور یکباره انقدر بزرگ شدیم...؟
و از آرزوهایمان کی گذشتیم؟
یک لحظه سکوت برای لحظه هایی که با خودمان نیستیم...
۱.۲k
۰۷ تیر ۱۳۹۷