پارت بیست و چهار
#پارتبیستوچهار
رفتیم داخل سالن جشن که مجمدی اومد طرفمون
حالا منو میگفتین تو دلم عزا بود یعنی فقط به امشب که داخل رخت خواب باشم فکر میکردم که با چه دلی سرمو میزارم روی بالشت
با نیما سلام و احوال پرسی کردیم و بعد سر میزی که از قبل برامون اماده شده بود نشستیم
ملینا و ارزو هح به جمعمون پیوستن ولی مجبور شدن سر پا باشن
هههههه فکر کردین من پا میشم
وجی - چه تو پاشی چه پانشی اونا میتونن با ی اشاره صندلی بیارن
+ خب من الان چکار کنم 😒
وجی - هیچی گفتم بدونی 😝
+ ای خدا میبینی وجی بیشتر از من میدونه 😰
وجی - ما اینیم دیگه
+ اوه اوه معدم سوراخ شد اعتماد به نفست رو بیار پایین تر بچه جون حالا هم برو
وجی - بای
+ برو خربزه ی من برو
ملینا - سلام خیلی خوش اومدین
رویا - سلام خیلی ممنون تولدت مبارک
ملینا - مرسی
ترمه - سلام تولدت مبارک
ملینا - ممنون
+ سلام تولدت مبارک عزیزم
ملینا - خیلی ممنون درسا جون
ملینا با پسرا هم احوال پرسی کرد و گور شو گم کرد بــــهّــــــــتــــــــر
خب خدا ر شکر تا اینجا ی جشن خوب پیش رفت فقط خوردیم و حرف زدیم که رسیدیم به ی چیز خاکبرسری یعنی شیطونه میگه برم وسط
وجی - شیطون غلط کرد با تو
+ کووووووووووووووووفـــــــت
ی اهنگ ملایم گذاشتن و ملینا و نیما رفت وسط تانگو برقصن
چراغ های سالن خاموش بود و فقط نور کمی سالن رو روشن کرده بود
منو می گفتی چسبیده بودم به ادرین تکون نمیخوردم میترسیدم مثل آتنا دختر عموم بشم که بدبخت رفت داخل ی مهمونی چراغ ها رو که خاموش کردن اونم دزدیدن ولی دوستش ارش پیداش کرد و حسابی دعوا کردن یعنی وقتی من آتنا رو اون شب دیدم کپ کردم درسته تولد یکی از دوستای بابام و عمو بود ولی من نرفتم از اینجور جاها بدم میاد اون شب هم اتنا زنگ زد گفت بیا بریم خونه ی خودمون (ما ی خونه داریم که با دختر دایی و عمه و عمو خاله هامون میریم اونجا ) وقتی رسیدم اتنا با همون دوستش ارش جلوی در بودن که دیگه اون بدبخت هم اومد داخل و بعد عز خوردن اب قند رفت
ترمه - بچه ها بریم
رویا - کجا بریم ؟
ترمه - نمیدونم من اصلا ازین جور جاها خوشم نمیاد
دیگه داشت حوصلم سرررررررررررر میرفت که رقص ملینا هم تموم شد و زوج ها پریدن وسط ما که اینجا کبوتر عاشق نداریم به غیر از ...
زیر چشمی داشتم ترمه و اروین و می پاییدم که ترمه داشت به زوج ها خیلی بیخیال نگاه میکرد و اروین چنان خمیازه ای کشید که من گفتم جلل عجایب
من مثل ترمه به زوج ها نگاه میکردم که دیدم ترمه و اروین رفتن وسط افرین افرین
دستی جلوم دراز شد به دستش نگاه کردم
به به عجب دستی
به به چقدر درازه
به به عجب لباسی
چه لبی
چه دماغی
عجب چشمی
واااااااا اینکه ادرین خودمون
ادرین - اگه دید زدنتون تموم شده افتخار ی رقص اجباری رو به بنده بدین تا دخترا نریختن سرم
+ اعتماد به کفت رو برم
ادرین لبخندی زد و با هم رفتیم وسط
ادرین
گشت ارشاد ( وجدان ) - واااو اقا تهرانی افتخار ی رقص رو بنده میدید به قول خودت رقص اجباری
+ حالا نه اونقدر هم اجباری ولی یکم مجبوریم اخه اگه من نمیگفتم یکی دیگه میگفت
گشت ارشاد - اوخییییی عزیزم اگه یکی دیگه میگفت باید الکی غیرتی میشدی و مثل اوندفعه نه
+ بیشعور اوندفعه الکی نبود بعدم تو مثلا اگه وجدان اون مرده رو میدیدی که به وجدان خواهرت درخواست میده مینشستی نگاش میکنی
گشت ارشاد - نمیدونم
+ پس بزار برقصم
دیگه با گشت ارشادم حرف نزدم حقا که اسم خوبی اوین روش گذاشت اخه ی دفعه که باهاش حرف زد گفت وجدانم مثل گشت میگرده و از دل ادم با خبر میشه حالا مال ما شده باید بزنم لاستیکای ماشینش رو پنچر کنم
گشت ارشاد - خاک تو اون سرت بدبخت اینقدر خود در گیری نداشته باش
از خیالاتم پریدم بیرون و به رقصیدنم توجه کردم
خیلی خوب میرقصید
دلم شیطنت خواست سرمو بردم کنار گوشش و گفتم - خیلی خوب میرقصی
کمی سرشو اورد پایین
درسا - کلاس رفتم
+ افرین به عروسک خودم
لبخندی زد ولی معلوم بود اگه الان کسی نبود سرم رو از تنم جدا میکرد 😅
گشت - اب خاک تو سرت ای خاک خاک خاک یعنی خدا نگم چی عروسکم یعنی چی ؟بی حیا 😱
+ الان میزنم ماشینت رو پنچر میکنما
گشت - تو برو اونی رو پنچر کن که داره با خواهرت میرقصه نه منو
نگاهی به جای خالی اوین کردم
+ درسا اوین کجاست
درسا - نمیدونم رویا و رادوین که داخل پیست رقصا حتما اونم اینجاست
به دور و برم جوری که معلوم نباشه نگاه کردم که اوین رو دیدم که داره با کامی میرقصه
همون موقع اهنگ تموم شد و رفتیم نشستیم
+ دریا تو چرا رفتی رقصیدی
اوینِ
رفتیم داخل سالن جشن که مجمدی اومد طرفمون
حالا منو میگفتین تو دلم عزا بود یعنی فقط به امشب که داخل رخت خواب باشم فکر میکردم که با چه دلی سرمو میزارم روی بالشت
با نیما سلام و احوال پرسی کردیم و بعد سر میزی که از قبل برامون اماده شده بود نشستیم
ملینا و ارزو هح به جمعمون پیوستن ولی مجبور شدن سر پا باشن
هههههه فکر کردین من پا میشم
وجی - چه تو پاشی چه پانشی اونا میتونن با ی اشاره صندلی بیارن
+ خب من الان چکار کنم 😒
وجی - هیچی گفتم بدونی 😝
+ ای خدا میبینی وجی بیشتر از من میدونه 😰
وجی - ما اینیم دیگه
+ اوه اوه معدم سوراخ شد اعتماد به نفست رو بیار پایین تر بچه جون حالا هم برو
وجی - بای
+ برو خربزه ی من برو
ملینا - سلام خیلی خوش اومدین
رویا - سلام خیلی ممنون تولدت مبارک
ملینا - مرسی
ترمه - سلام تولدت مبارک
ملینا - ممنون
+ سلام تولدت مبارک عزیزم
ملینا - خیلی ممنون درسا جون
ملینا با پسرا هم احوال پرسی کرد و گور شو گم کرد بــــهّــــــــتــــــــر
خب خدا ر شکر تا اینجا ی جشن خوب پیش رفت فقط خوردیم و حرف زدیم که رسیدیم به ی چیز خاکبرسری یعنی شیطونه میگه برم وسط
وجی - شیطون غلط کرد با تو
+ کووووووووووووووووفـــــــت
ی اهنگ ملایم گذاشتن و ملینا و نیما رفت وسط تانگو برقصن
چراغ های سالن خاموش بود و فقط نور کمی سالن رو روشن کرده بود
منو می گفتی چسبیده بودم به ادرین تکون نمیخوردم میترسیدم مثل آتنا دختر عموم بشم که بدبخت رفت داخل ی مهمونی چراغ ها رو که خاموش کردن اونم دزدیدن ولی دوستش ارش پیداش کرد و حسابی دعوا کردن یعنی وقتی من آتنا رو اون شب دیدم کپ کردم درسته تولد یکی از دوستای بابام و عمو بود ولی من نرفتم از اینجور جاها بدم میاد اون شب هم اتنا زنگ زد گفت بیا بریم خونه ی خودمون (ما ی خونه داریم که با دختر دایی و عمه و عمو خاله هامون میریم اونجا ) وقتی رسیدم اتنا با همون دوستش ارش جلوی در بودن که دیگه اون بدبخت هم اومد داخل و بعد عز خوردن اب قند رفت
ترمه - بچه ها بریم
رویا - کجا بریم ؟
ترمه - نمیدونم من اصلا ازین جور جاها خوشم نمیاد
دیگه داشت حوصلم سرررررررررررر میرفت که رقص ملینا هم تموم شد و زوج ها پریدن وسط ما که اینجا کبوتر عاشق نداریم به غیر از ...
زیر چشمی داشتم ترمه و اروین و می پاییدم که ترمه داشت به زوج ها خیلی بیخیال نگاه میکرد و اروین چنان خمیازه ای کشید که من گفتم جلل عجایب
من مثل ترمه به زوج ها نگاه میکردم که دیدم ترمه و اروین رفتن وسط افرین افرین
دستی جلوم دراز شد به دستش نگاه کردم
به به عجب دستی
به به چقدر درازه
به به عجب لباسی
چه لبی
چه دماغی
عجب چشمی
واااااااا اینکه ادرین خودمون
ادرین - اگه دید زدنتون تموم شده افتخار ی رقص اجباری رو به بنده بدین تا دخترا نریختن سرم
+ اعتماد به کفت رو برم
ادرین لبخندی زد و با هم رفتیم وسط
ادرین
گشت ارشاد ( وجدان ) - واااو اقا تهرانی افتخار ی رقص رو بنده میدید به قول خودت رقص اجباری
+ حالا نه اونقدر هم اجباری ولی یکم مجبوریم اخه اگه من نمیگفتم یکی دیگه میگفت
گشت ارشاد - اوخییییی عزیزم اگه یکی دیگه میگفت باید الکی غیرتی میشدی و مثل اوندفعه نه
+ بیشعور اوندفعه الکی نبود بعدم تو مثلا اگه وجدان اون مرده رو میدیدی که به وجدان خواهرت درخواست میده مینشستی نگاش میکنی
گشت ارشاد - نمیدونم
+ پس بزار برقصم
دیگه با گشت ارشادم حرف نزدم حقا که اسم خوبی اوین روش گذاشت اخه ی دفعه که باهاش حرف زد گفت وجدانم مثل گشت میگرده و از دل ادم با خبر میشه حالا مال ما شده باید بزنم لاستیکای ماشینش رو پنچر کنم
گشت ارشاد - خاک تو اون سرت بدبخت اینقدر خود در گیری نداشته باش
از خیالاتم پریدم بیرون و به رقصیدنم توجه کردم
خیلی خوب میرقصید
دلم شیطنت خواست سرمو بردم کنار گوشش و گفتم - خیلی خوب میرقصی
کمی سرشو اورد پایین
درسا - کلاس رفتم
+ افرین به عروسک خودم
لبخندی زد ولی معلوم بود اگه الان کسی نبود سرم رو از تنم جدا میکرد 😅
گشت - اب خاک تو سرت ای خاک خاک خاک یعنی خدا نگم چی عروسکم یعنی چی ؟بی حیا 😱
+ الان میزنم ماشینت رو پنچر میکنما
گشت - تو برو اونی رو پنچر کن که داره با خواهرت میرقصه نه منو
نگاهی به جای خالی اوین کردم
+ درسا اوین کجاست
درسا - نمیدونم رویا و رادوین که داخل پیست رقصا حتما اونم اینجاست
به دور و برم جوری که معلوم نباشه نگاه کردم که اوین رو دیدم که داره با کامی میرقصه
همون موقع اهنگ تموم شد و رفتیم نشستیم
+ دریا تو چرا رفتی رقصیدی
اوینِ
۲۳.۰k
۲۶ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.