پارت سی و سه
#پارت_سیوسه
رادوین - رویا برگرد درسا چیزیش نشده
+😨 چه !!!
رادوین - تیر بهش نخورد
برگشتم دیدم درسا راحت نشسته
+زنده ای ؟؟
درسا - نه بابا اینی که میبینی روحمه
+ بیشعور فکر کردم مردی
ادرین - حالا بریم پیشه اروین تا اون یکی نمرده
من و درسا - خدانکنه بی ادب
ادرین با خنده گفت : برین
رفتیم بیرون که صدای انفجار و جیغ من و درسا کل باغ رو فرا گرفت
ترس از این داشتیم که الان ترمه چیزیش شده باشه
درسا - اااا.....درین...ترمه...ک...جاست ؟؟؟؟
ادرین - فکر کنم پیش اروین باشه
+ خب زنگ بهش بزن
ادرین - نه نمیشه زنگ زد فعلا همینجا باشید تا اون قل دیگتون هم بیارم تا خودشو نکرده زیر ۱۸ چرخ
ادرین رفت و منو درسا و رادوین هم نشستیم تا بیاد
رادوین - برید داخل ماشین بشینید تا ما هم بیاییم
رفتیم داخل ماشینی که باهاش اومدیم نشستیم
+ میگم چرا فقط ویلا خراب شد
درسا - خب مجمدی و اون دوتا رو ما گرفتیم دیگه کی بیاد انبار رو اتیش بزنه
+ نمیدونم
پنج دقیقه گذشت که درسا جیغ بلندی زد که قلبم اومد تو دهنم
+ چته ؟؟؟؟
درسا - دریا یعنی همون اوین کجاست ؟
+ بزار زنگ بزنم رادوین
شماره ی رادوین رو گرفتم و زدم اسپیکر که بعد از دوتا بوق برداشت اول صدای خندش اومد بعد حرف زد
- جانم
+ اوین کجاست
- همین جاست
+ منم میخوام بیا
ی مرد گفت : کیه رادوین اگه خانم ها هستن بگو بیان
رادوین -نه بابا لازم نیست
من و درسا - میکشمت
- باشه
+ ترمه کجاست
- اونم اینجاست
+ واقعا که رادوین دیگه نه من نه تو
بعدش بدون اینکه بزارم حرف بزنه تماس رو قطع کردم
درسا - عجبا
چند بار پسرا و ترمه و اوین زنگ زدن ولی جواب ندادیم
درسا - میگم اون سویچ ماشین نیست
+ چرا خودشه
از جلوی ماشین سویچ رو برداشتم و دادم درسا
+بیا
درسا - چکارش کنم؟
+ قفل کن
درسا قفل مرکزی رو زد و سویچ رو بهم داد
درسا - یعنی خودت بلد نبودی
+ چرا ولی من دادم که بیای جلو بشینی بریم هتل
درسا - من راه هتل رو بلد نیستم
+ پس هیچی
چند تقه به شیشه خورد که برگشتم دیدم رادوین داره بال بال میزنه
با دست اشاره کرد بیا پایین
قفل رو باز کردم و رفتم پایین تا دعوا کنم
+ بله
- اخه رویا بچه شدی بشین تا بریم
+ من نمیام به اون اوین و ترمه جونت بگو بیان
رادوین داد زد : سوار شو
کمی ترسیدم ولی به روی خودم نیاوردم
+ من نمیام
درسا پیاده شد و اومد طرفم که دستش رو کشیدم بردم پیشِ ادرین
ادرین - به به رویا خانم و درسا خانم
+ من با رادوین نمیام پس میشه با شما بیام
ادرین - نه
+ چرا
ادرین - چون ما جا نداریم
+ خیلیم دارید ی ماشین رادوین ترمه اروین و اوین ی ماشین هم ما دیگه
درسا - ادرین
ادرین - باشه برید بیرون تا منم بیام
+ نه الان میریم رادوین میاد
ادرین - خب پس با من بیایین
با ادرین رفتیم ی طرف از باغ که همکاراش بودن ولی یکیشون برام اشنا بود
وجدان - لابد عمته
+ ببند
+ درسا میگم اون مرد رو میبینی خیلی برام اشناست
درسا - لابد عمته
+ بیشعور
کمی فکر کردم تا یادم اومد
+ اها اون روز که رفتیم برای ابنکه تو گم شده بودی با اون حرف زدم
درسا - چه جالب 😂 😂 😂
+ گمشو
درسا - الان میبرمت پیشه رادوین جونت
+ بمیر
درسا - تو که فقط فهش میدی
+ ببند
درسا - خفه شو
با همکار های ادرین اشنا شدیم و بعدش رفتیم هتل تا وسایلمون رو جمع کنیم و لباس بپوشیم
*********
(ایران)
درسا
داخل فرودگاه وایساده بودیم همدیگه رو نگاه میکردیم
+ خب خدانگهدار
ترمه - همدیگه رو دوباره می بینیم
+ اصلا میتونیم چند روز دیگه بریم شمال
ترمه - ایول
+ تو یکی دهنت رو ببنید که میزنمت تا دندونات خورد بشه
اروین - چکارش داری
رویا - اهم اهم انگار ی عروسی افتادیم
ترمه و رویا افتادن دنبال هم
+ کاری ندارید
ادرین - نه
+ خدانگهدار ☺
پسرا - خداحافظ 😞 😣 😞
ازشون دور شدم و رفتم طرف رویا و ترمه که الان داشتن همدیگه رو میکشتن
+ هی هی من باید سالم بدمتون تحویل
رویا - بزن بریم
+ البته پیاده
ترمه - جاااااان
+ پیاده بریم
رویا - چرا ؟؟؟
+ دلم میخواد پیاده بریم
ترمه - اره منم
راه افتادیم و بزن که بریم
منو درسا و رویا لباس تا روی مچ پامون پوشیده بودیم که خوجل بود
نمیدونم چرا لحظه ی اخر پسرا اینقدر ناراخت بودن حالا ولش کن
کمی راه بریم بعد میزنگم سامی بیاد دنبالم
لایک و کامنت فراموش نشه دوستان گلم 😘 😘 😘
🙏 🙏 :person_with_fold
رادوین - رویا برگرد درسا چیزیش نشده
+😨 چه !!!
رادوین - تیر بهش نخورد
برگشتم دیدم درسا راحت نشسته
+زنده ای ؟؟
درسا - نه بابا اینی که میبینی روحمه
+ بیشعور فکر کردم مردی
ادرین - حالا بریم پیشه اروین تا اون یکی نمرده
من و درسا - خدانکنه بی ادب
ادرین با خنده گفت : برین
رفتیم بیرون که صدای انفجار و جیغ من و درسا کل باغ رو فرا گرفت
ترس از این داشتیم که الان ترمه چیزیش شده باشه
درسا - اااا.....درین...ترمه...ک...جاست ؟؟؟؟
ادرین - فکر کنم پیش اروین باشه
+ خب زنگ بهش بزن
ادرین - نه نمیشه زنگ زد فعلا همینجا باشید تا اون قل دیگتون هم بیارم تا خودشو نکرده زیر ۱۸ چرخ
ادرین رفت و منو درسا و رادوین هم نشستیم تا بیاد
رادوین - برید داخل ماشین بشینید تا ما هم بیاییم
رفتیم داخل ماشینی که باهاش اومدیم نشستیم
+ میگم چرا فقط ویلا خراب شد
درسا - خب مجمدی و اون دوتا رو ما گرفتیم دیگه کی بیاد انبار رو اتیش بزنه
+ نمیدونم
پنج دقیقه گذشت که درسا جیغ بلندی زد که قلبم اومد تو دهنم
+ چته ؟؟؟؟
درسا - دریا یعنی همون اوین کجاست ؟
+ بزار زنگ بزنم رادوین
شماره ی رادوین رو گرفتم و زدم اسپیکر که بعد از دوتا بوق برداشت اول صدای خندش اومد بعد حرف زد
- جانم
+ اوین کجاست
- همین جاست
+ منم میخوام بیا
ی مرد گفت : کیه رادوین اگه خانم ها هستن بگو بیان
رادوین -نه بابا لازم نیست
من و درسا - میکشمت
- باشه
+ ترمه کجاست
- اونم اینجاست
+ واقعا که رادوین دیگه نه من نه تو
بعدش بدون اینکه بزارم حرف بزنه تماس رو قطع کردم
درسا - عجبا
چند بار پسرا و ترمه و اوین زنگ زدن ولی جواب ندادیم
درسا - میگم اون سویچ ماشین نیست
+ چرا خودشه
از جلوی ماشین سویچ رو برداشتم و دادم درسا
+بیا
درسا - چکارش کنم؟
+ قفل کن
درسا قفل مرکزی رو زد و سویچ رو بهم داد
درسا - یعنی خودت بلد نبودی
+ چرا ولی من دادم که بیای جلو بشینی بریم هتل
درسا - من راه هتل رو بلد نیستم
+ پس هیچی
چند تقه به شیشه خورد که برگشتم دیدم رادوین داره بال بال میزنه
با دست اشاره کرد بیا پایین
قفل رو باز کردم و رفتم پایین تا دعوا کنم
+ بله
- اخه رویا بچه شدی بشین تا بریم
+ من نمیام به اون اوین و ترمه جونت بگو بیان
رادوین داد زد : سوار شو
کمی ترسیدم ولی به روی خودم نیاوردم
+ من نمیام
درسا پیاده شد و اومد طرفم که دستش رو کشیدم بردم پیشِ ادرین
ادرین - به به رویا خانم و درسا خانم
+ من با رادوین نمیام پس میشه با شما بیام
ادرین - نه
+ چرا
ادرین - چون ما جا نداریم
+ خیلیم دارید ی ماشین رادوین ترمه اروین و اوین ی ماشین هم ما دیگه
درسا - ادرین
ادرین - باشه برید بیرون تا منم بیام
+ نه الان میریم رادوین میاد
ادرین - خب پس با من بیایین
با ادرین رفتیم ی طرف از باغ که همکاراش بودن ولی یکیشون برام اشنا بود
وجدان - لابد عمته
+ ببند
+ درسا میگم اون مرد رو میبینی خیلی برام اشناست
درسا - لابد عمته
+ بیشعور
کمی فکر کردم تا یادم اومد
+ اها اون روز که رفتیم برای ابنکه تو گم شده بودی با اون حرف زدم
درسا - چه جالب 😂 😂 😂
+ گمشو
درسا - الان میبرمت پیشه رادوین جونت
+ بمیر
درسا - تو که فقط فهش میدی
+ ببند
درسا - خفه شو
با همکار های ادرین اشنا شدیم و بعدش رفتیم هتل تا وسایلمون رو جمع کنیم و لباس بپوشیم
*********
(ایران)
درسا
داخل فرودگاه وایساده بودیم همدیگه رو نگاه میکردیم
+ خب خدانگهدار
ترمه - همدیگه رو دوباره می بینیم
+ اصلا میتونیم چند روز دیگه بریم شمال
ترمه - ایول
+ تو یکی دهنت رو ببنید که میزنمت تا دندونات خورد بشه
اروین - چکارش داری
رویا - اهم اهم انگار ی عروسی افتادیم
ترمه و رویا افتادن دنبال هم
+ کاری ندارید
ادرین - نه
+ خدانگهدار ☺
پسرا - خداحافظ 😞 😣 😞
ازشون دور شدم و رفتم طرف رویا و ترمه که الان داشتن همدیگه رو میکشتن
+ هی هی من باید سالم بدمتون تحویل
رویا - بزن بریم
+ البته پیاده
ترمه - جاااااان
+ پیاده بریم
رویا - چرا ؟؟؟
+ دلم میخواد پیاده بریم
ترمه - اره منم
راه افتادیم و بزن که بریم
منو درسا و رویا لباس تا روی مچ پامون پوشیده بودیم که خوجل بود
نمیدونم چرا لحظه ی اخر پسرا اینقدر ناراخت بودن حالا ولش کن
کمی راه بریم بعد میزنگم سامی بیاد دنبالم
لایک و کامنت فراموش نشه دوستان گلم 😘 😘 😘
🙏 🙏 :person_with_fold
۱۷.۷k
۱۶ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.