امان از تنهایی.. وامشب تو چه کشیده ای بانو..
امان از تنهایی.. وامشب تو چه کشیده ای بانو..
سخت بود شنیدن ناله های رقیه نه؟
جگرت اتش می گرفت نه ..
می دانم پاهایتان هم انگار تاول زده بود..
راستی این ها که چیزی نیست.. زخم قلبتان در سینه می سوخت..
وتو چه صبر داشته ای بانو...
و چه خوب صبر تو اثر کرد و چه خوب برای نسل من عاشورا را بازگو کردی ...
بانو جان می دانم امشب شما در سختی ها جان دادید اما ماندید تا کربلا برای ما زنده بماند
از شما ممنونم...
می شود امشب من را در غمتان شریک بدانید . می دانم بی لیاقتم ..اما این راهم میدانم شما بس مهربانید...
دستم را به سوی شما دراز کرده ام بانو ...
دستم را بگیر..
و ..
سخت بود شنیدن ناله های رقیه نه؟
جگرت اتش می گرفت نه ..
می دانم پاهایتان هم انگار تاول زده بود..
راستی این ها که چیزی نیست.. زخم قلبتان در سینه می سوخت..
وتو چه صبر داشته ای بانو...
و چه خوب صبر تو اثر کرد و چه خوب برای نسل من عاشورا را بازگو کردی ...
بانو جان می دانم امشب شما در سختی ها جان دادید اما ماندید تا کربلا برای ما زنده بماند
از شما ممنونم...
می شود امشب من را در غمتان شریک بدانید . می دانم بی لیاقتم ..اما این راهم میدانم شما بس مهربانید...
دستم را به سوی شما دراز کرده ام بانو ...
دستم را بگیر..
و ..
۸۰۶
۲۹ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.