پارت 43 رمان عشق ابدی **(این قسمت از زبون لیلی هستش)صبح ب
پارت 43 رمان عشق ابدی **(این قسمت از زبون لیلی هستش)صبح با صدای مامانم بیدار شدم.دست و صروتمو شستم و تا عصر بیمارستان بودیم.ساعت 5 عصر بود که سعید اومد دنبالمون.اول مامانمو رسوندیم خونه و بعدش رفتیم خونه ی خودمون.سپهر رو گذاشتم توی اتاقش.و رفتم تا لباسامو عوض کنم.هنوز یه ذره درد داشتم ولی خب طبیعی بود.دکتر گفته بود میتونم برم حموم و برای همین رفتم یه دوش گرفتم و لباسامو پوشیدم.سعید نبود.هر چی صداش زدم جواب نداد.رفتم توی اتاق سپهر که دیدم اونجا نشسته و سپهر رو گرفته تو بغلش ._اینجایی سعید؟چرا هر چی صدات زدم جواب ندادی ؟._حواسم نبود عزیزم.خندیدم و کنارش نشستم.یهو صدای گریه ی سپهر دراومد._بده بهش شیر بدم.از سعید گرفتمش و مشغول شیردادن شدم.چقدر حس خوبی بود.وقتی بغلش میکردم تمام درد و غمای زندگی رو فراموش میکردم.کم کم خوابش برد.گذاشتمش توی تختش و یه پتو انداختم روش.یهو یه لبخند خوشگل اومد رو لباش._ای قربونت بره بابا که میخندی._عه سعید خدا نکنه._اوو خانومم حسودیش شد.خندیدم و گفتم_نخیرم من حسود نیستم._چرا هستی._نخیر نیستم.اومد جلو و لباشو گذاشت رو لبام.چند دقیقه بعد ازم جدا شد._دیوونتم لیلی ._من بیشتر عشق من.در اتاق سپهر رو بستم و با هم رفتیم بیرون.سعید با گوشیش سرگرم شد و منم رفتم توی اشپزخونه تا شام درست کنم.ساعت 8 بود که غذا حاضر شد.سعید رو صدا زدم و مشغول خوردن شدیم.یهو صدای سپهر اومد .رفتم توی اتاقش._پسرم بیدار شده که قربونت بره مامان ای جاانم.داشت گریه میکرد ولی تا بغلش کردم آروم شد.صندلیش روبرداشتم و رفتیم پیش سعید._عه سلام بابایی بیدار شدی .چشماش باز بود و داشت انگشتش رو میخورد.سعید بغلش کرد و گونه شو بوسید.از دیدن این صحنه ها لذت میبردم.هیچ چیزی برام قشنگتر از این صحنه ها نبود.دو تا از عزیزترین آدمای زندگیم روبه روم نشسته بودن و من با عشق نگاشون میکردم.میز رو جمع کردم و ظرفارو شستم.سعید روی مبل نشسته بود و داشت با سپهر بازی میکرد._بابا بودن خیلی بهت میاد سعید ._جدی ؟به تو هم خیلی مامان بودن میاد خانومم.کنارش نشستم و تا شب مشغول بازی ردن با سپهر بودیم و با هر حرکتش کلی ذوق میکردیم.چقدر این لحظه ها خوب بودن . حالا با وجود سپهر انگیزه ی هردومون برای ادامه ی مسیر زندگی دو چندان شده بود.&&&خب عشقا اینم از پارت 43.پارت بعدی پارت آخره و امشب یا فردا براتون پارت بعدی رو میزارم.کامنت فراموش نشه.مرسییی
۶.۹k
۳۱ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.