وقتی که رفتی، یک عمر در جا می زنم
وقتی که رفتی، یک عمر در جا می زنم
روی تمام شیشه ها ، شبها مقّوا می زنم
وقتی کنارم نیستی ، بیزارم از خورشید وُ ماه
ترکیبی از خاکستری ، بر بوم ِ فردا می زنم
چشمان ِ بی آرایشم ، بعد از تو صادق نیستند
جای خودم ، آیینه را ، وقت تماشا می زنم !
گاهی تظاهر می کنم ، دارم خودم را می کُشم
آنقدر شاعر می شوم تا مادرم عاصی شود
آتش به قلبِ خسته وُ حسّاسِ بابا می زنم
وقتی که تونیستی، من ترکِ دنیا می کنم
یا در خودت غرقم بکن ، یا دل به دریا می زنم !
روی تمام شیشه ها ، شبها مقّوا می زنم
وقتی کنارم نیستی ، بیزارم از خورشید وُ ماه
ترکیبی از خاکستری ، بر بوم ِ فردا می زنم
چشمان ِ بی آرایشم ، بعد از تو صادق نیستند
جای خودم ، آیینه را ، وقت تماشا می زنم !
گاهی تظاهر می کنم ، دارم خودم را می کُشم
آنقدر شاعر می شوم تا مادرم عاصی شود
آتش به قلبِ خسته وُ حسّاسِ بابا می زنم
وقتی که تونیستی، من ترکِ دنیا می کنم
یا در خودت غرقم بکن ، یا دل به دریا می زنم !
۵.۳k
۱۰ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.