سرزمین زیبای من
#سرزمین_زیبای_من
قسمت ۱۷: هدف بزرگ🌟
فقط یک راه برای نجات ما وجود داشت: مبارزه.
یک جنبش علیه ظلم و نابرابری. یک جنبش برای تحقق عدالت.
اما یک مبارزه، آرمان، هدف، ایدئولوژی و شیوه مبارزه لازم داشت. با رسیدن به این جواب، حالا باید به سوال دیگه ای هم پاسخ می دادم. بهترین روش و شیوه برای این جنبش چی بود؟ روشی که پاسخگوی قرن جدید باشه. روشی که ۱۰۰٪به پیروزی ختم بشه. برای یافتن تمام این پرسش ها شروع به مطالعه در مورد قیام ها، انقلاب ها و اصلاحات بزرگ اجتماعی و سیاسی جهان کردم. علی الخصوص حرکت هایی که به جامعه سیاه و بومی مربوط میشد.
راه ها، شیوه ها و ایدئولوژی های فراوانی پیش پای من قرار گرفته بود. راه هایی که گاهی بسیار به هم نزدیک میشد و گاهی بسیار دور. بعضی از اونها تلفات انسانی زیادی داشت اما به خاطر سوء مدیریت در اوج رسیدن به پیروزی نابود شده بود. یا یک تغییر جریان ساده، اون رو از بین برده بود.
بعد از تحقیق زیاد، فهمیدم جدای از ایدئولوژی، هدف و آرمان، یک حرکت باید توسط یک #رهبر قوی، محکم و غیرقابل تزلزل، زیرک، دانا و تیزبین مدیریت بشه. کسی که بتونه آینده نگری و وسعت دید داشته باشه. تا موانع رو شناسایی کنه و بتونه توی بحران بهترین تصمیم رو بگیره و آینده حرکت رو نجات بده. کسی که بتونه یک جریان قوی رو از صفر ایجاد کنه. قدرت نفوذ فکری و اندیشه داشته باشه. و نسبت بزرگ ترین دستاورد، کمترین تلقات رو داشته باشه.
فقط در چنین شرایطی میشد مانع از اشتباهات جنبش ها و حرکت های بزرگ گذشته شد. علی الخصوص که در جامعه ما تفاوت نژاد بود. تفاوتی که در یک جامعه طبقاتی و نژادپرستانه، هرگز قابل حل نبود.
فقط یک راه وجود داشت. تغییر اندیشه دنیای سفید برای همراهی و شرکت در این حرکت. دنیای سفید باید تساوی و برابری با ما رو قبول می کرد.
اما چطور؟ آیا راهی برای تغییر افکار وجود داشت؟ غرق در میان این افکار و سوالات، ناگهان یاد #قرآن افتادم. قرآن و تصاویر حج.
درسته! این تنها راه بود.
رفتم سراغ قرآن. یک بار دیگه قرآن رو خوندم و بعد از اون دنبال جنبش های دینی در سراسر دنیا گشتم. جنبش هایی که بر اساس تفکرات دینی اسلامی شکل گرفته بود. حرکت های زیادی برضد تبعیض نژادی در دنیا اتفاق افتاده بود اما پیش از هر حرکتی باید فکرها درست میشد. و تصاویر حج، تنها مصداق حقیقی اون بود. بهترین راه این بود که برابری و عدالت قرآنی در جامعه سفید حاکم بشه. اما چطوری؟
بین تمام انقلاب های دینی، عظیم ترین و بزرگ ترین شون انقلاب #ایران بود. که به تغییر کل سیستم ختم شده بود. انقلابی که عوضی های نژادپرست سفید، مدام در مذمتش حرف میزدن. همین عزمم رو جزم کردم.
از ۲حال خارج نبود: یا ایرانی ها موجوداتی بینهایت شیطانی و پست تر از این نژادپرست های سرمایه دار بودن. یا انسانهایی مثل ما که بیگناه، محکوم به نابودی و فنا شده بودن. در هر ۲صورت، از یک طرف، ایدئولوژی فکری قرآن میتونست تفکر نژاد پرستانه رو بین جامعه سفید از بین ببره و از طرف دیگه، انقلاب ایران که با شعار اسلام شروع شده بود، میتونست الگویی برای انقلاب فکری و مبارزاتی مردم من باشه. ۲تیغه یک قیچی که فقط در کنار هم موفق میشد.
مطالبی که توی اینترنت پیدا می شد زیاد نبود. یا در ضدیت بود یا به هدف و برنامه من کمکی نمیکرد. کتاب ها هم همینطور. یک جانبه و از بیرون به اسلام نگاه میکرد و قطعا با تفکر اسلامی و کلامی که در قرآن خونده بودم، همسو نبود.
با یک علامت سوال بزرگ مواجه شده بودم و تنها پاسخی که براش پیدا کردم این بود: باید خودم به ایران می رفتم. باید میرفتم و از نزدیک روی تفکرات و مبانی اسلام و ریشه های انقلاب ایران و مسیری که طی کرده بود؛ مطالعه میکردم. هرچند، مردم ایران هم از نظر من انسان های سفید بودن اما یه انسان عاقل، حتی از دشمنش نکات مثبت رو یاد می گیره و در راه رسیدن به موفقیت ازش استفاده میکنه. این یه قانونه. داشته مثبت اون، کنار داشته های من، یعنی سرعت رشد و پیروزی ۲برابر من.
تحقیقات من درباره ایران و شیوه ای که بتونم اقامت موقت بگیرم شروع شد. توی تحقیقاتم متوجه شدم ایران از کشورهای مختلف جهان، طلبه میپذیره. افرادی که میتونن به ایران بیان و آزادانه در مورد اسلام درس بخونن و تحقیق کنن و چه چیز از این بهتر. هر چه جلوتر می اومدم شانس های زندگیم بزرگ تر و بهتر از قبل میشد. علی الخصوص که رهبر جنبش و انقلاب ایران، یک روحانی و از قم بود. منم برای پذیرش در ایران، درخواست دادم.
مقصد، #قم .
#ادامه_دارد
📚 @ketab_khani پارتی کتاب بازها در پیام رسان سروش
قسمت ۱۷: هدف بزرگ🌟
فقط یک راه برای نجات ما وجود داشت: مبارزه.
یک جنبش علیه ظلم و نابرابری. یک جنبش برای تحقق عدالت.
اما یک مبارزه، آرمان، هدف، ایدئولوژی و شیوه مبارزه لازم داشت. با رسیدن به این جواب، حالا باید به سوال دیگه ای هم پاسخ می دادم. بهترین روش و شیوه برای این جنبش چی بود؟ روشی که پاسخگوی قرن جدید باشه. روشی که ۱۰۰٪به پیروزی ختم بشه. برای یافتن تمام این پرسش ها شروع به مطالعه در مورد قیام ها، انقلاب ها و اصلاحات بزرگ اجتماعی و سیاسی جهان کردم. علی الخصوص حرکت هایی که به جامعه سیاه و بومی مربوط میشد.
راه ها، شیوه ها و ایدئولوژی های فراوانی پیش پای من قرار گرفته بود. راه هایی که گاهی بسیار به هم نزدیک میشد و گاهی بسیار دور. بعضی از اونها تلفات انسانی زیادی داشت اما به خاطر سوء مدیریت در اوج رسیدن به پیروزی نابود شده بود. یا یک تغییر جریان ساده، اون رو از بین برده بود.
بعد از تحقیق زیاد، فهمیدم جدای از ایدئولوژی، هدف و آرمان، یک حرکت باید توسط یک #رهبر قوی، محکم و غیرقابل تزلزل، زیرک، دانا و تیزبین مدیریت بشه. کسی که بتونه آینده نگری و وسعت دید داشته باشه. تا موانع رو شناسایی کنه و بتونه توی بحران بهترین تصمیم رو بگیره و آینده حرکت رو نجات بده. کسی که بتونه یک جریان قوی رو از صفر ایجاد کنه. قدرت نفوذ فکری و اندیشه داشته باشه. و نسبت بزرگ ترین دستاورد، کمترین تلقات رو داشته باشه.
فقط در چنین شرایطی میشد مانع از اشتباهات جنبش ها و حرکت های بزرگ گذشته شد. علی الخصوص که در جامعه ما تفاوت نژاد بود. تفاوتی که در یک جامعه طبقاتی و نژادپرستانه، هرگز قابل حل نبود.
فقط یک راه وجود داشت. تغییر اندیشه دنیای سفید برای همراهی و شرکت در این حرکت. دنیای سفید باید تساوی و برابری با ما رو قبول می کرد.
اما چطور؟ آیا راهی برای تغییر افکار وجود داشت؟ غرق در میان این افکار و سوالات، ناگهان یاد #قرآن افتادم. قرآن و تصاویر حج.
درسته! این تنها راه بود.
رفتم سراغ قرآن. یک بار دیگه قرآن رو خوندم و بعد از اون دنبال جنبش های دینی در سراسر دنیا گشتم. جنبش هایی که بر اساس تفکرات دینی اسلامی شکل گرفته بود. حرکت های زیادی برضد تبعیض نژادی در دنیا اتفاق افتاده بود اما پیش از هر حرکتی باید فکرها درست میشد. و تصاویر حج، تنها مصداق حقیقی اون بود. بهترین راه این بود که برابری و عدالت قرآنی در جامعه سفید حاکم بشه. اما چطوری؟
بین تمام انقلاب های دینی، عظیم ترین و بزرگ ترین شون انقلاب #ایران بود. که به تغییر کل سیستم ختم شده بود. انقلابی که عوضی های نژادپرست سفید، مدام در مذمتش حرف میزدن. همین عزمم رو جزم کردم.
از ۲حال خارج نبود: یا ایرانی ها موجوداتی بینهایت شیطانی و پست تر از این نژادپرست های سرمایه دار بودن. یا انسانهایی مثل ما که بیگناه، محکوم به نابودی و فنا شده بودن. در هر ۲صورت، از یک طرف، ایدئولوژی فکری قرآن میتونست تفکر نژاد پرستانه رو بین جامعه سفید از بین ببره و از طرف دیگه، انقلاب ایران که با شعار اسلام شروع شده بود، میتونست الگویی برای انقلاب فکری و مبارزاتی مردم من باشه. ۲تیغه یک قیچی که فقط در کنار هم موفق میشد.
مطالبی که توی اینترنت پیدا می شد زیاد نبود. یا در ضدیت بود یا به هدف و برنامه من کمکی نمیکرد. کتاب ها هم همینطور. یک جانبه و از بیرون به اسلام نگاه میکرد و قطعا با تفکر اسلامی و کلامی که در قرآن خونده بودم، همسو نبود.
با یک علامت سوال بزرگ مواجه شده بودم و تنها پاسخی که براش پیدا کردم این بود: باید خودم به ایران می رفتم. باید میرفتم و از نزدیک روی تفکرات و مبانی اسلام و ریشه های انقلاب ایران و مسیری که طی کرده بود؛ مطالعه میکردم. هرچند، مردم ایران هم از نظر من انسان های سفید بودن اما یه انسان عاقل، حتی از دشمنش نکات مثبت رو یاد می گیره و در راه رسیدن به موفقیت ازش استفاده میکنه. این یه قانونه. داشته مثبت اون، کنار داشته های من، یعنی سرعت رشد و پیروزی ۲برابر من.
تحقیقات من درباره ایران و شیوه ای که بتونم اقامت موقت بگیرم شروع شد. توی تحقیقاتم متوجه شدم ایران از کشورهای مختلف جهان، طلبه میپذیره. افرادی که میتونن به ایران بیان و آزادانه در مورد اسلام درس بخونن و تحقیق کنن و چه چیز از این بهتر. هر چه جلوتر می اومدم شانس های زندگیم بزرگ تر و بهتر از قبل میشد. علی الخصوص که رهبر جنبش و انقلاب ایران، یک روحانی و از قم بود. منم برای پذیرش در ایران، درخواست دادم.
مقصد، #قم .
#ادامه_دارد
📚 @ketab_khani پارتی کتاب بازها در پیام رسان سروش
۷.۱k
۰۲ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.