فرعون در خواب دید آتشی از طرف بیت المقدس شعله کشید و همه
فرعون در خواب دید آتشی از طرف بیت المقدس شعله کشید و همه خانه های مصر را بسوزانید و بنی اسرائیل را ضرری نرسید، هراسان از خواب بیدار شد و معبرین را جمع نمود که خواب وی را تعبیر نمایند. گفتند: از بنی اسرائیل پسری متولد می گردد که هلاکت تو بدست اوست این بود که فرعون زن های قابله را بر زن های حامله گماشت که هر زنی پسر آورد آن پسر را بکشند و هر زنی دختر آورد را برای خدمتکاری زنده میگذاشت.
«وَ فِی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ»: و برای بنی اسرائیل کشتن پسران و به اسارت درآوردن دختران بلاء و فتنه بزرگی بود.[۸]
اما از آنجا اراده الهی بر زنده نگه داشتن حضرت موسی علیه السلام و نابودی فرعون قرار گرفته بود حضرت موسی علیه السلام به شرحی که در مقاله حضرت موسی علیه السلام آمده است در دربار خود فرعون رشد نمود و پس از مدتی به پیامبری رسید
موسی بعد از مبعوث شدن به رسالت با برادرش هارون پیش فرعون آمده و رسالت خویش را بیان داشتند و گفتند: ما دو فرستاده پروردگار تو هستیم، بنی اسرائیل را به ما واگذار و عذابشان نکن بر تو معجزه ای از خدایت آورده ایم. سلام بر آن که تابع راه هدایت است، خداوند فرموده: هر که ما را تکذیب کند و از حق روی گرداند عذاب خدا در کمین اوست.
«ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسی وَ أَخاهُ هارُونَ بِآیاتِنا وَ سُلْطانٍ مُبینٍ - إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ فَاسْتَکْبَرُوا وَکانُوا قَوْماً عالینَ»: آنگاه موسی و برادرش هارون را با آیات خود و دلایل روشن به سوی فرعون و پسران قومش فرستادیم، اما آنها که مردمی برتری جو بودند کبر ورزیدند. (سوره مومنون، آیه 45-46)
فرعون گفت: «فَمَنْ رَبُّکُما یا مُوسی؟»: موسی پروردگار شما دو برادر کیست؟ گفت: «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی»: پروردگار ما آنست که هر چیز را آفریده و به راه های ادامه زندگی هدایت فرموده است.
فرعون گفت: «فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولی»: حال مردمان گذشته (که به خدا ایمان نیاوردند) چیست؟
موسی گفت: «فِی کِتابٍ لایَضِلُّ رَبِّی وَ لایَنْسی»: ماجرای آن ها در کتابی موجود است خدایم نه یکی را جای دیگری می گیرد و نه فراموش می کند همان خدائی که زمین را برای زندگی آماده کرد و در آن راهها قرار داد و از آسمان آب بارانید و اصناف مختلف نباتات را به وسیله آن به وجود آورد، بخورید و چهارپایانتان را بچرانید و در آن ها خردمندان را دلائلی است بر وجود و تربیت پروردگار، شما را از این زمین آفریده ایم و در آن بازمی گردانیم و بار دیگر از آن بیرون می آوریم. «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری».
فرعون که نخوت سلطنت وجودش را فراگرفته بود در مقابل موسی و هارون تسلیم نشد. نبوت آن ها را تکذیب کرد و از پذیرش امتناع نمود و با کمال غرور گفت: «أَجِئْتَنا لِتُخْرِجَنا مِنْ أَرْضِنا بِسِحْرِکَ یا مُوسی»: موسی آمده ای تا با جادوی خودت ما را از دیارمان بیرون کنی؟!! ما هم سحری در مقابل سحر تو می آوریم روزی را معین کن که بدون عذر در آن روز گردآئیم و با جادوگران ما مبارزه کن تا جواب جادوی تو را بدهند. موسی فرمود: روز عید و آنگاه که مردم در وقت چاشت جمع گردند روز ملاقات ما باشد. (سوره طه، آیات 47-59)
فرعون مأمورانی به اطراف فرستاد تا عده زیادی ساحر از هر طرف جمع کرده به پایتخت آوردند. فرعون قول داد که در صورت غلبه به موسی از مقربین درگاهش خواهند بود.
موسی به ساحران فرمود: «وَیْلَکُمْ لاتَفْتَرُوا عَلَی اللَّهِ کَذِباً فَیُسْحِتَکُمْ بِعَذابٍ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَری». وای بر شما به خدا نسبت دروغ ندهید و با این آمادگی خود مرا مانند خودتان جادوگر قلمداد نکنید من مأموری از جانب آفریدگارم، خدا شما را با عذابی در این صورت خواهد کوبید هر که به خدا دروغ بندد زیانکار است...
عده ای گفتند: این دو برادر دو جادوگرند، می خواهند شما را بوسیله جادو از دیارتان برانند و طریقه شریفتان را از بین ببرند و شما را به خود برده کنند، حیله خود را یکجا کنید و در برابرشان صف آرائی نمائید هر که امروز پیروز گردید نجات یافته است.
ساحران گفتند: موسی تو اول سحر خودت را بکار می بندی یا ما اول بکار بندیم؟ موسی گفت: نه شما اول بیاندازید، جادوگران سحر خویش را بکار بردند، مردم از سحر آن ها چنان خیال کردند که ریسمان ها و عصاهائی که به زمین انداخته اند به مارها مبدل شده و حرکت می کنند و حتی خود موسی نیز چنان خیال کرد.
«فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعی»: موسی با دیدن آن منظره ترسید (از این که مردم گمان کنند این ها واقعیات است.) خطاب رسید: نترس تو پیروزی، عصایت را بیانداز آن چه به باطل کرده اند خواهد بلعید کار اینان کار ساحر است و رستگاری ا
«وَ فِی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ»: و برای بنی اسرائیل کشتن پسران و به اسارت درآوردن دختران بلاء و فتنه بزرگی بود.[۸]
اما از آنجا اراده الهی بر زنده نگه داشتن حضرت موسی علیه السلام و نابودی فرعون قرار گرفته بود حضرت موسی علیه السلام به شرحی که در مقاله حضرت موسی علیه السلام آمده است در دربار خود فرعون رشد نمود و پس از مدتی به پیامبری رسید
موسی بعد از مبعوث شدن به رسالت با برادرش هارون پیش فرعون آمده و رسالت خویش را بیان داشتند و گفتند: ما دو فرستاده پروردگار تو هستیم، بنی اسرائیل را به ما واگذار و عذابشان نکن بر تو معجزه ای از خدایت آورده ایم. سلام بر آن که تابع راه هدایت است، خداوند فرموده: هر که ما را تکذیب کند و از حق روی گرداند عذاب خدا در کمین اوست.
«ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسی وَ أَخاهُ هارُونَ بِآیاتِنا وَ سُلْطانٍ مُبینٍ - إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ فَاسْتَکْبَرُوا وَکانُوا قَوْماً عالینَ»: آنگاه موسی و برادرش هارون را با آیات خود و دلایل روشن به سوی فرعون و پسران قومش فرستادیم، اما آنها که مردمی برتری جو بودند کبر ورزیدند. (سوره مومنون، آیه 45-46)
فرعون گفت: «فَمَنْ رَبُّکُما یا مُوسی؟»: موسی پروردگار شما دو برادر کیست؟ گفت: «رَبُّنَا الَّذِی أَعْطی کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدی»: پروردگار ما آنست که هر چیز را آفریده و به راه های ادامه زندگی هدایت فرموده است.
فرعون گفت: «فَما بالُ الْقُرُونِ الْأُولی»: حال مردمان گذشته (که به خدا ایمان نیاوردند) چیست؟
موسی گفت: «فِی کِتابٍ لایَضِلُّ رَبِّی وَ لایَنْسی»: ماجرای آن ها در کتابی موجود است خدایم نه یکی را جای دیگری می گیرد و نه فراموش می کند همان خدائی که زمین را برای زندگی آماده کرد و در آن راهها قرار داد و از آسمان آب بارانید و اصناف مختلف نباتات را به وسیله آن به وجود آورد، بخورید و چهارپایانتان را بچرانید و در آن ها خردمندان را دلائلی است بر وجود و تربیت پروردگار، شما را از این زمین آفریده ایم و در آن بازمی گردانیم و بار دیگر از آن بیرون می آوریم. «مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْری».
فرعون که نخوت سلطنت وجودش را فراگرفته بود در مقابل موسی و هارون تسلیم نشد. نبوت آن ها را تکذیب کرد و از پذیرش امتناع نمود و با کمال غرور گفت: «أَجِئْتَنا لِتُخْرِجَنا مِنْ أَرْضِنا بِسِحْرِکَ یا مُوسی»: موسی آمده ای تا با جادوی خودت ما را از دیارمان بیرون کنی؟!! ما هم سحری در مقابل سحر تو می آوریم روزی را معین کن که بدون عذر در آن روز گردآئیم و با جادوگران ما مبارزه کن تا جواب جادوی تو را بدهند. موسی فرمود: روز عید و آنگاه که مردم در وقت چاشت جمع گردند روز ملاقات ما باشد. (سوره طه، آیات 47-59)
فرعون مأمورانی به اطراف فرستاد تا عده زیادی ساحر از هر طرف جمع کرده به پایتخت آوردند. فرعون قول داد که در صورت غلبه به موسی از مقربین درگاهش خواهند بود.
موسی به ساحران فرمود: «وَیْلَکُمْ لاتَفْتَرُوا عَلَی اللَّهِ کَذِباً فَیُسْحِتَکُمْ بِعَذابٍ وَ قَدْ خابَ مَنِ افْتَری». وای بر شما به خدا نسبت دروغ ندهید و با این آمادگی خود مرا مانند خودتان جادوگر قلمداد نکنید من مأموری از جانب آفریدگارم، خدا شما را با عذابی در این صورت خواهد کوبید هر که به خدا دروغ بندد زیانکار است...
عده ای گفتند: این دو برادر دو جادوگرند، می خواهند شما را بوسیله جادو از دیارتان برانند و طریقه شریفتان را از بین ببرند و شما را به خود برده کنند، حیله خود را یکجا کنید و در برابرشان صف آرائی نمائید هر که امروز پیروز گردید نجات یافته است.
ساحران گفتند: موسی تو اول سحر خودت را بکار می بندی یا ما اول بکار بندیم؟ موسی گفت: نه شما اول بیاندازید، جادوگران سحر خویش را بکار بردند، مردم از سحر آن ها چنان خیال کردند که ریسمان ها و عصاهائی که به زمین انداخته اند به مارها مبدل شده و حرکت می کنند و حتی خود موسی نیز چنان خیال کرد.
«فَإِذا حِبالُهُمْ وَ عِصِیُّهُمْ یُخَیَّلُ إِلَیْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّها تَسْعی»: موسی با دیدن آن منظره ترسید (از این که مردم گمان کنند این ها واقعیات است.) خطاب رسید: نترس تو پیروزی، عصایت را بیانداز آن چه به باطل کرده اند خواهد بلعید کار اینان کار ساحر است و رستگاری ا
۳.۳k
۱۳ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.