یک جای دلم درد می کند...
یک جای دلم درد می کند...
می دانی کجا؟
همان جایی که وقتی تو اسمم را خاص صدا می کردی غنج می رفت!
یک جای دیگر دلم تیر می کشد...
همان جایی که موقع دیدنت می خواست از توی سینه ام بیرون بزند،لباسم را پاره کند و جلوی چشم همه بیفتد کف دستهایت...
چقدر دلم گناه دارد!
چقدر درد دارد...
چقدر بی کس است...
چقدر تو را ندارد بیچاره!
امشب که به دلم گوش می کردم، از تو که می گفت...
یک چیزی را تازه فهمیدم!
طفلک دلم! چه لهجه غریب دریایی دارد...
من ساده نفهمیدم،این بغض هایی که نمی شکنند،این بغض هایی که سنگ می شوند و می مانند در گلو...
سر از کجا در می آورند؟؟؟
دلم چقدر لهجه شیرینی دارد...
شمال دلم دریاست...
جنوبش دریا!
و عجیب تر اینکه غصه ها توی این آب و هوای شرجی،
درست همانجایی که تو شکاندی،یخ زده اند...
بیچاره دلم!
چه اقلیم پیچیده ای دارد...
تو!
یکشب مقتدرانه پا گذاشتی در این سرزمین...
موشکافانه کشفم کردی و حالا...
چقدر قلمروی بی چون و چرایت بی امپراطور است...
می دانی کجا؟
همان جایی که وقتی تو اسمم را خاص صدا می کردی غنج می رفت!
یک جای دیگر دلم تیر می کشد...
همان جایی که موقع دیدنت می خواست از توی سینه ام بیرون بزند،لباسم را پاره کند و جلوی چشم همه بیفتد کف دستهایت...
چقدر دلم گناه دارد!
چقدر درد دارد...
چقدر بی کس است...
چقدر تو را ندارد بیچاره!
امشب که به دلم گوش می کردم، از تو که می گفت...
یک چیزی را تازه فهمیدم!
طفلک دلم! چه لهجه غریب دریایی دارد...
من ساده نفهمیدم،این بغض هایی که نمی شکنند،این بغض هایی که سنگ می شوند و می مانند در گلو...
سر از کجا در می آورند؟؟؟
دلم چقدر لهجه شیرینی دارد...
شمال دلم دریاست...
جنوبش دریا!
و عجیب تر اینکه غصه ها توی این آب و هوای شرجی،
درست همانجایی که تو شکاندی،یخ زده اند...
بیچاره دلم!
چه اقلیم پیچیده ای دارد...
تو!
یکشب مقتدرانه پا گذاشتی در این سرزمین...
موشکافانه کشفم کردی و حالا...
چقدر قلمروی بی چون و چرایت بی امپراطور است...
۲.۷k
۲۴ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.