شاعر چشمت شوم یا شاعر خندیدنت
شاعر چشمت شوم یا شاعر خندیدنت
ای فدای لحظه ی در ماه شاید دیدنت
چشم تو کندوی صدها عاشق دیوانه وار
من ولی دیوانه ام ، دیوانه ی نوشیدنت
در دو چال گونه ات دنیای من جا می شود
عاشق دنیای خویشم لحظه ی خندیدنت
گرچه زیبا تر ز ماهی ، آمدی از آسمان
تا نیفتد چشم نامحرم به شب تابیدنت
گل شدی ، آنقدر زیبا تا که یادت می کنم
ترسم ای گل جان بگیرد عقده های چیدنت
خسته ای می دانم اما ساعتی بیدار باش
شاعر چشمت بمانم شاهد خندیدنت
ای فدای لحظه ی در ماه شاید دیدنت
چشم تو کندوی صدها عاشق دیوانه وار
من ولی دیوانه ام ، دیوانه ی نوشیدنت
در دو چال گونه ات دنیای من جا می شود
عاشق دنیای خویشم لحظه ی خندیدنت
گرچه زیبا تر ز ماهی ، آمدی از آسمان
تا نیفتد چشم نامحرم به شب تابیدنت
گل شدی ، آنقدر زیبا تا که یادت می کنم
ترسم ای گل جان بگیرد عقده های چیدنت
خسته ای می دانم اما ساعتی بیدار باش
شاعر چشمت بمانم شاهد خندیدنت
۴.۸k
۲۴ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.