داستانی عبرت آموز از شیر زنی بختیاری
داستانی عبرت آموز از شیر زنی بختیاری
با شعری زیبای از آ داراب رئیسی بختیاری
ماپری (ماه پری)
بی بی ماه پری دختر آ عبدالله دیرشادمی و از طایفه با اصالت بابااحمدی(بامدی) از ایل جلیل بختیاری است.
بی بی ماه پری همسر کیخا آدین علی( آدینه) دیرشادمی ازشیرزنان با وقار، دلیر، با محبت و بسیار مهمان نواز بود او دارای دو فرزند خردسال پسر به نامهای آ معصومعلی آکرمعلی و یک دختر به نام بی فلک بود.
قشلاقشان محدوده تنگ بابااحمد از توابع شهرستان اندیکا و ییلاقشان درگورخطیر واقع در جوار چشمه کهرنگ دراستان چهارمحال بختیاری است.
چون موسم کوچ آغاز شد کلبعلی خان به همراه خانواده و بی ستاره و خیل عشایر به علت مسائل امنیتی که شرح آن در این مختصر نمی گنجد از راه بیست و چهار آستون کوه دلا راه ییلاق را پیش گرفتند ، در این میان کیخا آدین علی که مرد دلیری بود و از سرداران کلبعلی خان محسوب می شد همه وقت در رکاب ایشان بودند که ناگهان در حوالی پل نگین« شیمبار پایین» مورد حمله و غارت گسترده قرار می گیرند...
بی بی ماه پری همسر کیخا آدین علی به همراه برادران خود در اردو جعفرقلی خان برادر کلبعلی خان بودند آنها از گذرگاه ایلیاتی کوه منار عازم ییلاق بودند که در رگ منار مورد حمله نیروهای خودسر جعفرقلی خان بهداروند قرار می گیرند.جعفرقلی خان دورکی در جاده سنگلاخ و صعب العبور رگ منار دستگیر می شود ابتدا کسی اورا نشناخت زیرا با لباس مبدل در آمده بود اما بعد که اورا شناختند، قصد کشتنش را کردند خان گفت؛ مرا نکشید تا پسر اسدخان بیاید اما چنین نشد و جعفرقلی خان بدست شاهمراد گرما که از گماشتگان جعفرقلی خان بهداروند بود کشته می شوند که شرح فجایع آن در برخی کتب تاریخی ثبت و ظبط است. در آن روز قتل و غارت بسیاری در کوه منار، شیمبار بالا، شیمبار پایین و دامنه کوه دمه صورت گرفت تعدادی زخمی شدند تعدادی هم توانستند از مهلکه بگریزند از آن جمله بی ماه پری بود که با هزار زحمت و مشقت خود را به دامنه کوه دمه رسانید.
”در برخی از تواریخ آمده است بی بی ماه پری در واقعه جنگ مُنار که در سال 1215 ش، برابر با سال 1252 هجری قمری بین اردوی جعفرقلی خان بهداروند و جعفرقلی خان دورکی بوقوع پیوست بعد از کشته اعضاء خانواده اش درکوه منار مورد تعقیب یک سوار غیر بختیاری قرار می گیرد.“
به روایت نوادگان آ کرمعلی ”وی در دامنه کوه دمه که مقابل کوه منار است مورد حمله و تعقیب چند سوار قرار می گیرند که نا گزبر به همراه کنیز و فرزندانش خود را شتابان به بلندای رگ امامزاده صالح ابراهیم می رساند... ماه پری با نشان دادن روحیه دلاوری و شیرزنی سرانجام ازجان شیرینش گذشت وبا بوسیدن طفل صغیرش و بستن دستمال بر روی چشمانش خود را از مناره های بلند کوه دمه پایین انداخت و آسمانی شد...!“
خسرو خان سردار ظفر در صفحه ی 15 کتاب خاطرات خود می نویسد ؛
مادر آ معصوم زنی خوش سیما و بلندقامت بود که در زیبایی نظیر نداشت. وی توسط یک سوار تعقب شد،زن با اینکه بچه شیر خواره ای بر دوش داشت، فرار کنان خود را به قلعه کوه مناررسانید، هرچه عجز و لابه کرد سودی نداشت، قبل از اینکه آن مرد پلید به چند قدمی او برسد بچه را از دوش در آورد و به زمین نهاد و روی او را بوسید، خود را از بلندای قله ی منار(رگ صالح ابراهیم ) به پایین انداخت و به سرای جاوید شتافت و از ننگ بی عصمتی نجات یافت.“
شاعر ارجمند و صاحب سخن آ داراب رئیسی بختیاری در صفحه ی 21و22 و 23 کتاب خوننامه علیداد رستم بختیاری در خصوص عفت و پاکدامنی زن بختیاری می نویسد؛
درود فراوان به آن شیرزن
که شد غیرتش جوهر هر سخن
زن پاک دامن چو آن گرگ دید
زوحشت چو آهوی کوهی رمید
دوان در پیش آن بد اندیش شد
یکی گرگ هار و یکی میش شد
طلب کرد از آن شیر زن کام دل
نشد از خدا و رسولش خجل
چو آن شیرزن این سخن ها شنید
تو گویی که آتش به جانش رسید
بدو گفت ای نا جوانمرد پست
که گشتی تو از باده ی جهل مست
بگو از کدامین رگ و ریشه ای
که اینگونه بی شرم و اندیشه ای
یقین دارم ای مردک نابکار
نباشد تورا بختیاری تبار
ترا مادر بختیاری نزاد
نداری تو از بختیاری نژاد
پر یچهره در حفظ ناموس خویش
ره قله ی کو بگرفت پیش
بدنبال او هرزه ای نابکار
به پیشش بلندای کوه منار
در آغوش او طفلکیر شیرخوار
لبی خشک و تب دارو بیمار و زار
سر قله ی کوه بگرفت جا
سر قله ی کوه بی آشنا
سر قله ی رستگاری رسید
ز هاتف سروش رهایی رسید
سر خو یش را کرد بر آسمان
چنین گفت ای داور مهربان
سپاس و ستایش سزاوار توست
با شعری زیبای از آ داراب رئیسی بختیاری
ماپری (ماه پری)
بی بی ماه پری دختر آ عبدالله دیرشادمی و از طایفه با اصالت بابااحمدی(بامدی) از ایل جلیل بختیاری است.
بی بی ماه پری همسر کیخا آدین علی( آدینه) دیرشادمی ازشیرزنان با وقار، دلیر، با محبت و بسیار مهمان نواز بود او دارای دو فرزند خردسال پسر به نامهای آ معصومعلی آکرمعلی و یک دختر به نام بی فلک بود.
قشلاقشان محدوده تنگ بابااحمد از توابع شهرستان اندیکا و ییلاقشان درگورخطیر واقع در جوار چشمه کهرنگ دراستان چهارمحال بختیاری است.
چون موسم کوچ آغاز شد کلبعلی خان به همراه خانواده و بی ستاره و خیل عشایر به علت مسائل امنیتی که شرح آن در این مختصر نمی گنجد از راه بیست و چهار آستون کوه دلا راه ییلاق را پیش گرفتند ، در این میان کیخا آدین علی که مرد دلیری بود و از سرداران کلبعلی خان محسوب می شد همه وقت در رکاب ایشان بودند که ناگهان در حوالی پل نگین« شیمبار پایین» مورد حمله و غارت گسترده قرار می گیرند...
بی بی ماه پری همسر کیخا آدین علی به همراه برادران خود در اردو جعفرقلی خان برادر کلبعلی خان بودند آنها از گذرگاه ایلیاتی کوه منار عازم ییلاق بودند که در رگ منار مورد حمله نیروهای خودسر جعفرقلی خان بهداروند قرار می گیرند.جعفرقلی خان دورکی در جاده سنگلاخ و صعب العبور رگ منار دستگیر می شود ابتدا کسی اورا نشناخت زیرا با لباس مبدل در آمده بود اما بعد که اورا شناختند، قصد کشتنش را کردند خان گفت؛ مرا نکشید تا پسر اسدخان بیاید اما چنین نشد و جعفرقلی خان بدست شاهمراد گرما که از گماشتگان جعفرقلی خان بهداروند بود کشته می شوند که شرح فجایع آن در برخی کتب تاریخی ثبت و ظبط است. در آن روز قتل و غارت بسیاری در کوه منار، شیمبار بالا، شیمبار پایین و دامنه کوه دمه صورت گرفت تعدادی زخمی شدند تعدادی هم توانستند از مهلکه بگریزند از آن جمله بی ماه پری بود که با هزار زحمت و مشقت خود را به دامنه کوه دمه رسانید.
”در برخی از تواریخ آمده است بی بی ماه پری در واقعه جنگ مُنار که در سال 1215 ش، برابر با سال 1252 هجری قمری بین اردوی جعفرقلی خان بهداروند و جعفرقلی خان دورکی بوقوع پیوست بعد از کشته اعضاء خانواده اش درکوه منار مورد تعقیب یک سوار غیر بختیاری قرار می گیرد.“
به روایت نوادگان آ کرمعلی ”وی در دامنه کوه دمه که مقابل کوه منار است مورد حمله و تعقیب چند سوار قرار می گیرند که نا گزبر به همراه کنیز و فرزندانش خود را شتابان به بلندای رگ امامزاده صالح ابراهیم می رساند... ماه پری با نشان دادن روحیه دلاوری و شیرزنی سرانجام ازجان شیرینش گذشت وبا بوسیدن طفل صغیرش و بستن دستمال بر روی چشمانش خود را از مناره های بلند کوه دمه پایین انداخت و آسمانی شد...!“
خسرو خان سردار ظفر در صفحه ی 15 کتاب خاطرات خود می نویسد ؛
مادر آ معصوم زنی خوش سیما و بلندقامت بود که در زیبایی نظیر نداشت. وی توسط یک سوار تعقب شد،زن با اینکه بچه شیر خواره ای بر دوش داشت، فرار کنان خود را به قلعه کوه مناررسانید، هرچه عجز و لابه کرد سودی نداشت، قبل از اینکه آن مرد پلید به چند قدمی او برسد بچه را از دوش در آورد و به زمین نهاد و روی او را بوسید، خود را از بلندای قله ی منار(رگ صالح ابراهیم ) به پایین انداخت و به سرای جاوید شتافت و از ننگ بی عصمتی نجات یافت.“
شاعر ارجمند و صاحب سخن آ داراب رئیسی بختیاری در صفحه ی 21و22 و 23 کتاب خوننامه علیداد رستم بختیاری در خصوص عفت و پاکدامنی زن بختیاری می نویسد؛
درود فراوان به آن شیرزن
که شد غیرتش جوهر هر سخن
زن پاک دامن چو آن گرگ دید
زوحشت چو آهوی کوهی رمید
دوان در پیش آن بد اندیش شد
یکی گرگ هار و یکی میش شد
طلب کرد از آن شیر زن کام دل
نشد از خدا و رسولش خجل
چو آن شیرزن این سخن ها شنید
تو گویی که آتش به جانش رسید
بدو گفت ای نا جوانمرد پست
که گشتی تو از باده ی جهل مست
بگو از کدامین رگ و ریشه ای
که اینگونه بی شرم و اندیشه ای
یقین دارم ای مردک نابکار
نباشد تورا بختیاری تبار
ترا مادر بختیاری نزاد
نداری تو از بختیاری نژاد
پر یچهره در حفظ ناموس خویش
ره قله ی کو بگرفت پیش
بدنبال او هرزه ای نابکار
به پیشش بلندای کوه منار
در آغوش او طفلکیر شیرخوار
لبی خشک و تب دارو بیمار و زار
سر قله ی کوه بگرفت جا
سر قله ی کوه بی آشنا
سر قله ی رستگاری رسید
ز هاتف سروش رهایی رسید
سر خو یش را کرد بر آسمان
چنین گفت ای داور مهربان
سپاس و ستایش سزاوار توست
۱۰.۹k
۳۰ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.