مرابه خنده ای ازآفتاب مهمان کن
مرابه خنده ای ازآفتاب مهمان کن
به صبح روشن بی التهاب مهمان کن"*
دوباره بهمن و دود و دوباره چشمانت
مرا به خلوت این انقلاب مهمان کن
بیا و با غزل چشمهای زیبایت
مرا به گفتن یک شعر ناب مهمان کن
بیار جام لبت را، بزن به جام لبم
لبان سرد مرا هم، شراب مهمان کن
کتاب قصه ی عشق تو را جهان خوانده
مرا به صفحه ای از این کتاب مهمان کن
هزار پرسش تازه ز چشم تو دارم
دو چشم خیس مرا یک جواب مهمان کن
میان نیمه شب زلف مشکی ات، امشب
مرابه خنده ای ازآفتاب مهمان کن
به صبح روشن بی التهاب مهمان کن"*
دوباره بهمن و دود و دوباره چشمانت
مرا به خلوت این انقلاب مهمان کن
بیا و با غزل چشمهای زیبایت
مرا به گفتن یک شعر ناب مهمان کن
بیار جام لبت را، بزن به جام لبم
لبان سرد مرا هم، شراب مهمان کن
کتاب قصه ی عشق تو را جهان خوانده
مرا به صفحه ای از این کتاب مهمان کن
هزار پرسش تازه ز چشم تو دارم
دو چشم خیس مرا یک جواب مهمان کن
میان نیمه شب زلف مشکی ات، امشب
مرابه خنده ای ازآفتاب مهمان کن
۷.۷k
۰۳ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.