ببین تو ای نگار من! چه بی بهانه می روی
ببین تو ای نگار من! چه بی بهانه می روی
چه در سکوت و غمزده، چه عاشقانه می روی
توکه همیشه روز را به شب هدیه می دهی
چرا میان سایه ها، چرا شبانه می روی؟
میان باغ سینه ام تو کاشتی غم خودت
و حال که غمت زده، به دل جوانه می روی؟
دو چشم سبز فتنه جو شرر به جان من زد و...
کنون که عشق می کشد ز دل زبانه می روی
نرو! نرو! که شعر من بنا شده به نام تو
چرا از این غزلکده، از این ترانه می روی
"به آسمان خاطرم نمانده جز تو کوکبی
ببین تو ای نگار من! چه بی بهانه می روی
چه در سکوت و غمزده، چه عاشقانه می روی
توکه همیشه روز را به شب هدیه می دهی
چرا میان سایه ها، چرا شبانه می روی؟
میان باغ سینه ام تو کاشتی غم خودت
و حال که غمت زده، به دل جوانه می روی؟
دو چشم سبز فتنه جو شرر به جان من زد و...
کنون که عشق می کشد ز دل زبانه می روی
نرو! نرو! که شعر من بنا شده به نام تو
چرا از این غزلکده، از این ترانه می روی
"به آسمان خاطرم نمانده جز تو کوکبی
ببین تو ای نگار من! چه بی بهانه می روی
۳.۰k
۰۳ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.