فقط 5 سالم بود
فقط 5 سالم بود
با مامانم رفتم بازار، او پی خرید روزمره و من پی بازیگوشی و شیطنت
دستفروشی که اسباب بازی میفروخت و من شیطون که حواسم پرت اسباب بازی هاشد،
انقدر محو تماشا بودم که یادم رفت چادر مامانم رو ول نکنم
به خودم اومدم تو بازار بودم و تنها
اخه فقط 5 سالم بود
هیچ جا هم بلد نبودم
وایسادم وسط راه شاید مامانم رو ببینم
اما گم شده بودم دستام رو گذاشتم رو صورتم و گریه کردم تو دلم دعا کردم دستام و که برداشتم مامانم رو ببینم .
دست هام رو از رو صورتم برداشتم
وااااای مامانم بود
پیداش کرده بودم
دویدم سمتش و به پاهاش چسبیدم
گفت کجا بودی تو؟
گفتم گمم کردی
با مامانم رفتم بازار، او پی خرید روزمره و من پی بازیگوشی و شیطنت
دستفروشی که اسباب بازی میفروخت و من شیطون که حواسم پرت اسباب بازی هاشد،
انقدر محو تماشا بودم که یادم رفت چادر مامانم رو ول نکنم
به خودم اومدم تو بازار بودم و تنها
اخه فقط 5 سالم بود
هیچ جا هم بلد نبودم
وایسادم وسط راه شاید مامانم رو ببینم
اما گم شده بودم دستام رو گذاشتم رو صورتم و گریه کردم تو دلم دعا کردم دستام و که برداشتم مامانم رو ببینم .
دست هام رو از رو صورتم برداشتم
وااااای مامانم بود
پیداش کرده بودم
دویدم سمتش و به پاهاش چسبیدم
گفت کجا بودی تو؟
گفتم گمم کردی
۷.۶k
۰۷ اسفند ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.