از بچگی عاشقِ پنجره ها بودم...
از بچگی عاشقِ پنجرهها بودم...
عاشقِ پنجرههای رنگیرنگیِ
رو به حیاطای حوضدار
که طاقچه داشته باشن و
بشه گُلای شمعدونی بذاری روشون
تا هر روز صبح که از خواب پا میشی،
اول بری سراغِ شمعدونیا،
بعد بری سراغِ زندگی...
عاشقِ پنجرههای رنگیرنگیِ
رو به حیاطای حوضدار
که طاقچه داشته باشن و
بشه گُلای شمعدونی بذاری روشون
تا هر روز صبح که از خواب پا میشی،
اول بری سراغِ شمعدونیا،
بعد بری سراغِ زندگی...
۲۶۳
۰۳ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.