(اززبان مروارید)
(اززبان مروارید)
میلادو رسوندم درمانگاه تا خودم به کلاس کامپیوترم برسم
داخل رفتم معلم داشت درس میداد حواسم پی درس بودکه یهو صدای وحشتناکی اومد فکر کنم صدای تیر بودبعدش چند نفر نقاب دار پریدن تو دستشون اسلحه بود من از ترس مثل سوسک زیر کابینت شده بودم چون من پشت در قایم شده بودم اون غول پیکرا منو ندیدن یکی از پسرا اشاره داد با طناب ببندمشون اما من کجا اونا کجا
چندتا پالتو بهم گره زدم باطناب سفت کردم از زیر میزبه طرف پسره پرتاب کردم
فریاد زدم:
اهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههای
غول پیکرا🙋
اونم مثل چی روشونو طرفم کردن یکیشون بهم حمله کرد چاقویی که همیشه همراهم بودا فرو کردم تو روناش اون پسره هم با طناب دوتاشونو بست
وای شخص چهارمو ندیده بودم الانم که دیدم دیگه دیر شده بود گلوله رو شلیک کردو سیاهیی مطلق.
..............:لعنتی ها یه کارو بلد نیسین درست انجام بدین
(از زبان مهسا)
لامصب از صبح دارم زنگ میزنم بردار دیگه خستم کردی
پارسا:کجا رفته بود؟؟
مهسا:بهم گفت میره کلاس کامپیوتر اگه به غیر از اون هرگور دیگه ای هم رفته باشه خبر میده
پارسا:منو میلاد میریم پرس و جو ادرسو اس ام اس کن برام
مهسا:صبرکنین منم بیام من بمونم اینجا از استرس میمیرم
میلاد:زود اماده شو تا ماشینو روشن کنیم
مهسا:باشه
(از زبان سینا)
همه رفتن دنبال مروارید من تنها توخونه بودم رفتم قهوه درست کنم داشتم قهوه زهرمار میکردم که گوشیم شروع کرد به
ر*ی*د*ن به پشت خطی یه فحش جانانه دادم.
ـ الو
ـ الو سینا تنهایی
ـ اره چیزی شده از مروارید خبری شده
ـ مروارید چیزیش شده ترو خدا راست بگو
ـ اره بیا خونمون کسی نیس تنهام هم تو مشکلتو بگو هم من بگم چی شده
ـ باش باش سریع میام قطع کردش
امروزو موش نبینم خداجون نوکرتم رفتم یه لیوان دیگه قهوه درست کردم گذاشتم رومیز عسلی به یاد صحنه موش زیرمیزهم خندم گرفت هم گریه خخخخخخخ
بعد ده دقیقه معصومه اومد شروع کرد
ـ تروخدا بگو اول مروارید چیشده؟؟؟!؟!؟!!!!
ـ امروز بعد رفتن به کلاس کامپیوتر دیگه گوشیشو جواب نداد همه دلشوره دارن
ـ وای نکنه همونان اخه کی هستن؟؟؟
ـ میشه تعریف کنی؟؟؟
ـ فقط قول بده به کسی نگی
ـ باشه قول
ـ یه چند وقتیه چند نفر دنبالمون میکنن من اوایل فکر میکردم توهم زدم ولی با دیدنشون تو کافی شاپ و صحبتاشون درمورد ما رفتم تحقیق که ببینم کی هستن یه بدی داره هیچ وقت صورتشونو ندیدم امشب قراره بیان خونه مابرا همین به دخترا گفتم امشب خونه دوستم میمونم تا برم پشت بوم بفهمم کین؟!
ـ میدونی احتمال مرگت خیلی بالاست
ـ خب تو میگی چیکار کنم
ـ لازم نیس کاری کنی خودم کمکت میکنم
ـ ممنونتم
ـ کاری نکردم عزیزم
ـ به هرحال ممنون پس امشب باهم میریم
ـ اره حتما میام
ـ سوتی ندیا
ـ باش
میلادو رسوندم درمانگاه تا خودم به کلاس کامپیوترم برسم
داخل رفتم معلم داشت درس میداد حواسم پی درس بودکه یهو صدای وحشتناکی اومد فکر کنم صدای تیر بودبعدش چند نفر نقاب دار پریدن تو دستشون اسلحه بود من از ترس مثل سوسک زیر کابینت شده بودم چون من پشت در قایم شده بودم اون غول پیکرا منو ندیدن یکی از پسرا اشاره داد با طناب ببندمشون اما من کجا اونا کجا
چندتا پالتو بهم گره زدم باطناب سفت کردم از زیر میزبه طرف پسره پرتاب کردم
فریاد زدم:
اهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههای
غول پیکرا🙋
اونم مثل چی روشونو طرفم کردن یکیشون بهم حمله کرد چاقویی که همیشه همراهم بودا فرو کردم تو روناش اون پسره هم با طناب دوتاشونو بست
وای شخص چهارمو ندیده بودم الانم که دیدم دیگه دیر شده بود گلوله رو شلیک کردو سیاهیی مطلق.
..............:لعنتی ها یه کارو بلد نیسین درست انجام بدین
(از زبان مهسا)
لامصب از صبح دارم زنگ میزنم بردار دیگه خستم کردی
پارسا:کجا رفته بود؟؟
مهسا:بهم گفت میره کلاس کامپیوتر اگه به غیر از اون هرگور دیگه ای هم رفته باشه خبر میده
پارسا:منو میلاد میریم پرس و جو ادرسو اس ام اس کن برام
مهسا:صبرکنین منم بیام من بمونم اینجا از استرس میمیرم
میلاد:زود اماده شو تا ماشینو روشن کنیم
مهسا:باشه
(از زبان سینا)
همه رفتن دنبال مروارید من تنها توخونه بودم رفتم قهوه درست کنم داشتم قهوه زهرمار میکردم که گوشیم شروع کرد به
ر*ی*د*ن به پشت خطی یه فحش جانانه دادم.
ـ الو
ـ الو سینا تنهایی
ـ اره چیزی شده از مروارید خبری شده
ـ مروارید چیزیش شده ترو خدا راست بگو
ـ اره بیا خونمون کسی نیس تنهام هم تو مشکلتو بگو هم من بگم چی شده
ـ باش باش سریع میام قطع کردش
امروزو موش نبینم خداجون نوکرتم رفتم یه لیوان دیگه قهوه درست کردم گذاشتم رومیز عسلی به یاد صحنه موش زیرمیزهم خندم گرفت هم گریه خخخخخخخ
بعد ده دقیقه معصومه اومد شروع کرد
ـ تروخدا بگو اول مروارید چیشده؟؟؟!؟!؟!!!!
ـ امروز بعد رفتن به کلاس کامپیوتر دیگه گوشیشو جواب نداد همه دلشوره دارن
ـ وای نکنه همونان اخه کی هستن؟؟؟
ـ میشه تعریف کنی؟؟؟
ـ فقط قول بده به کسی نگی
ـ باشه قول
ـ یه چند وقتیه چند نفر دنبالمون میکنن من اوایل فکر میکردم توهم زدم ولی با دیدنشون تو کافی شاپ و صحبتاشون درمورد ما رفتم تحقیق که ببینم کی هستن یه بدی داره هیچ وقت صورتشونو ندیدم امشب قراره بیان خونه مابرا همین به دخترا گفتم امشب خونه دوستم میمونم تا برم پشت بوم بفهمم کین؟!
ـ میدونی احتمال مرگت خیلی بالاست
ـ خب تو میگی چیکار کنم
ـ لازم نیس کاری کنی خودم کمکت میکنم
ـ ممنونتم
ـ کاری نکردم عزیزم
ـ به هرحال ممنون پس امشب باهم میریم
ـ اره حتما میام
ـ سوتی ندیا
ـ باش
۶.۳k
۱۳ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.