آخه این چه کاری بود من کردم اگه اتفاقی بیفته بیچاره میشم
آخه این چه کاری بود من کردم اگه اتفاقی بیفته بیچاره میشم فرصت حرف زدن بهم نداد یواش رفت پایین بعدش آروم منم رفتم پایین دیدم رفت اولیو بدون صدا دادن به دماغش بیهوشی زد و اون افتاد یا ابوالفضل هفت نفر بودند . یواش گفتم توی اتاقم اسپری هفت رنگ رو آوردم البته اسمش را خودم انتخاب کردم (یه روز تو مدرسه کاردستی میخواستن من تو قوطی هفت رنگ یا همون آبشار گاز اشک آور با داروی بیهوشی قاطی کردمو توش جا دادم مقام اول هم گرفتم و نگه داشتم برای روز مبادا که امروز به درد خورد).خوب سه تا بیشتر ندارم یواش رفتم پشت سینا دستمو گذاشتم روی شونش که همچین لگد زد که در دلم از دهنم در اومد بیرون و همون جا نشستم اومد بلندم کرد و گفت دیوانه کله بز مگه نگفتم بالا بمون . معصومه: خفه شو تنهایی نمی ذارم این کارو کنی ببین اگه به زمین بخوره گاز اشک آور و بیهوشی قاطیه درجا آدم میفته امتحان شده است اختراع خودم ۳ تا فعلاً دارد . دوتا تو بگیر یکی من سینا :باشه بیا ولی خطر داره معصومه :برام مهم نیست سینا: ولی برای من مهمه چشام افتاد توی دهنم این چی میگه همون بهتره حرف نزنم . یکم جلوتر رفتیم دیدمشون دیدم روشونو اون ور کردن سینا رو پرت کردم زمین همزمان دست منو کشید پرت شدم روش . نفسای گرمش مو به تنم سیخ میکرد بهش توپیدم چیکار می کنی :نزدیک بود بمیری سینا مهم نیست معصومه: دیگه حرف خود را به خودم میزنی سینا :آره دیگه خنددید معصومه :سینا تو منو دوست داری سینا :تو چی معصومه: آقا اول من سوال کردم سینا: راستش آره معصومه: منم دوست دارم سینا :ببین کجا ابراز علاقه می کنیم جاقطح اومده خخخ . معصومه :سینا اگر مردم بدون دوست دارم و سریع از جا بلند شدم رفتم پشت یه مرده دستمو گذاشتم روی شونه مرده که با تفنگ برگشت یه قدم رفتم عقب و گفتم من خونه رو خالی کردم که امشب رو با شما بگذرونم میشه برین تو اتاق من چند تا لباس خوشگل بپوشم بعدبیام . پسره: ایجون چشم تمام دوستاشو تو اتاق جمع کرد مردک ساده لو رفتم تو اتاق هر گاز و انداختم تو اتاق در رفتم سینا: دختر خر چرا اینجوری از پیشم رفتی دستمو گذاشتم رو لبش و گفتم حالا که زنده ام باید به پلیس خبر بدید سینا باشه ای گفت زنگ زد به پلیس .
۴.۹k
۱۶ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.