پارت ۱ رمان cool girls
پارت ۱ رمان cool girls
(ایسا) ادم خوارا از دیوار ها بالا میرفتن و اسممو صدا میکردن در حینی که چن نفرشون به سمت من میومدن یهو بیدار شدم به دور و برم خیره شدم هنوزم همون لحطه رو حس میکردم، ایسا تازگی مشکل روانی پیدا کردی دختر ، هعی چه کنیم به ساعت نگاه کردم و متوجه شدم ۲ بعد از ظهره اخیش رکورد خودمو شکوندم قبلنا ساعت ۱ و نیم بیدار میشدم.
به کاغذای روی دیوار نگاه کردم هر وقت مامان میومد تو اتاق بهم فش و میداد میگفت این کاغذای روی دیوار بکن بنداز دور شاید مهم ترین چیزا تو زندگیم اونا بودن متن هایی که شبانه روز مینوشتم همشون متن رپ بودن میدونستم بالاخره یروزی میزارن تو ایرانم دخترا بخونن هه اونم رپ، هر وقت که بهش فکر میکنم چشام خیس میشه...
(جنی)از فکرام در اومدم و رفتم به سمت بالکن و ودکا رو برداشتم و تو لیوان ریختم یه نفس بالا کشیدم ، دو لیوان ، سه لیوان ، چهار لیوان که دیه به حد انفجار رسیدم گوشیم زنگ خورد برداشتمش رئیس انگ بود بهم گفت بیا منیع سوییچ ماشینو برداشتمو راه افتادم حس میکردم اتفاق بدی افتاده بود رفتم تو کاباره همه نگام میکردن و سر خم میکردن جلو تر که رسیدم رئیس انگ منو به اتاقش راهنمایی کرد..
(لیسا) اخه فندق اون دختره که شبیه جن میموند
_کی گفته اتفاقا خعلیم قشنگ بود
+میگما سلیقت چن روزه گوهی شده
_عه بی تربیت هشت پا
+من اگر پاهای توام قرض بگیرم هشت پا نمیشم:)
_اصن حرف زدن با تو سودی نداره درظم الانم به مامانت میگم دیروز از قصد میخواستی بهم خیار بدی بمیرم(بچه ها فندق طوطیه لیساس درظم به خیارم فوبیا داره)
+ایکاش اون لحظه بیدار نمیشدی حداقل از دستت راحت میشدم
_اینقدام راحت نباش من حالا حالا ها از دستت نمیرم لیسا جونی
+ازت بدم میاد
_منم حسی متقابل تو دارم
مامان لیسا:لیسا داری با کی حرف میزنی
لیسا: مامان مگه جز فندق کسیم تو اتاق من هس تا حرف بزنیم
فندق:ت که فقط فک میزنی..
(هیورین) اهـــ دختره نکبت از جلسه کنکور اومدم بیرون فقد منتظرم ببینم چه گندی زدم شاید یه ۵ رقمی چیزی بیارم
رفتم به سمت توالت که دیدم رو تموم دراش نوشته خراب است خب الان من کجام بریزم اینو رفتم به سمت دویست و شیشم نشستم و حرکت کردم به سمت پمپ بنزین بنزین که زدم اون کنار نگه داشتم رفتم دسشویی ، اخیــــ خالی شدم
یهو گوشیم زنگ خورد دیدم ایساس یخورده باهاش حرف زدم
گفتم داری چیکار میکنی که گفت دارم جلو اینه اهنگ ایدول رو تنظیم گزاری رقص میکنم ، گفتم حالا خوب پیش میره گفت ن هنوزم نتونستم اون حرکت اول شوگا رو درست پیش برم
با یه خداحافظی گوشی رو قطع کردم و به سمت پارک کنار خونمون که پاتوق من بود حرکت کردم و وایسادم و توش رفتم اونجا فقد سبزه بود و ۳ ۴ تا تاپ بزرگ خانواده حتی یکی از تولدمام رو اینجا گرفته بودم.
(ایسا) ادم خوارا از دیوار ها بالا میرفتن و اسممو صدا میکردن در حینی که چن نفرشون به سمت من میومدن یهو بیدار شدم به دور و برم خیره شدم هنوزم همون لحطه رو حس میکردم، ایسا تازگی مشکل روانی پیدا کردی دختر ، هعی چه کنیم به ساعت نگاه کردم و متوجه شدم ۲ بعد از ظهره اخیش رکورد خودمو شکوندم قبلنا ساعت ۱ و نیم بیدار میشدم.
به کاغذای روی دیوار نگاه کردم هر وقت مامان میومد تو اتاق بهم فش و میداد میگفت این کاغذای روی دیوار بکن بنداز دور شاید مهم ترین چیزا تو زندگیم اونا بودن متن هایی که شبانه روز مینوشتم همشون متن رپ بودن میدونستم بالاخره یروزی میزارن تو ایرانم دخترا بخونن هه اونم رپ، هر وقت که بهش فکر میکنم چشام خیس میشه...
(جنی)از فکرام در اومدم و رفتم به سمت بالکن و ودکا رو برداشتم و تو لیوان ریختم یه نفس بالا کشیدم ، دو لیوان ، سه لیوان ، چهار لیوان که دیه به حد انفجار رسیدم گوشیم زنگ خورد برداشتمش رئیس انگ بود بهم گفت بیا منیع سوییچ ماشینو برداشتمو راه افتادم حس میکردم اتفاق بدی افتاده بود رفتم تو کاباره همه نگام میکردن و سر خم میکردن جلو تر که رسیدم رئیس انگ منو به اتاقش راهنمایی کرد..
(لیسا) اخه فندق اون دختره که شبیه جن میموند
_کی گفته اتفاقا خعلیم قشنگ بود
+میگما سلیقت چن روزه گوهی شده
_عه بی تربیت هشت پا
+من اگر پاهای توام قرض بگیرم هشت پا نمیشم:)
_اصن حرف زدن با تو سودی نداره درظم الانم به مامانت میگم دیروز از قصد میخواستی بهم خیار بدی بمیرم(بچه ها فندق طوطیه لیساس درظم به خیارم فوبیا داره)
+ایکاش اون لحظه بیدار نمیشدی حداقل از دستت راحت میشدم
_اینقدام راحت نباش من حالا حالا ها از دستت نمیرم لیسا جونی
+ازت بدم میاد
_منم حسی متقابل تو دارم
مامان لیسا:لیسا داری با کی حرف میزنی
لیسا: مامان مگه جز فندق کسیم تو اتاق من هس تا حرف بزنیم
فندق:ت که فقط فک میزنی..
(هیورین) اهـــ دختره نکبت از جلسه کنکور اومدم بیرون فقد منتظرم ببینم چه گندی زدم شاید یه ۵ رقمی چیزی بیارم
رفتم به سمت توالت که دیدم رو تموم دراش نوشته خراب است خب الان من کجام بریزم اینو رفتم به سمت دویست و شیشم نشستم و حرکت کردم به سمت پمپ بنزین بنزین که زدم اون کنار نگه داشتم رفتم دسشویی ، اخیــــ خالی شدم
یهو گوشیم زنگ خورد دیدم ایساس یخورده باهاش حرف زدم
گفتم داری چیکار میکنی که گفت دارم جلو اینه اهنگ ایدول رو تنظیم گزاری رقص میکنم ، گفتم حالا خوب پیش میره گفت ن هنوزم نتونستم اون حرکت اول شوگا رو درست پیش برم
با یه خداحافظی گوشی رو قطع کردم و به سمت پارک کنار خونمون که پاتوق من بود حرکت کردم و وایسادم و توش رفتم اونجا فقد سبزه بود و ۳ ۴ تا تاپ بزرگ خانواده حتی یکی از تولدمام رو اینجا گرفته بودم.
۶.۶k
۲۲ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.