یک روز یک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که د
یک روز یک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزی میکرد نگاه میکرد.
ناگهان متوجه چند تار موی سفید در بین موهای مادرش شد.
از مادرش پرسید: مامان! چرا بعضی از موهای شما سفیده؟
مادرش گفت: هر وقت تو یک کار بد میکنی و باعث ناراحتی من میشوی، یکی از موهایم سفید میشود.
دختر کوچولو کمی فکر کرد و گفت: حالا فهمیدم چرا همه موهای مامان بزرگ سفید شده!🙈 😍 😂 😄 😄 😄 😄
ناگهان متوجه چند تار موی سفید در بین موهای مادرش شد.
از مادرش پرسید: مامان! چرا بعضی از موهای شما سفیده؟
مادرش گفت: هر وقت تو یک کار بد میکنی و باعث ناراحتی من میشوی، یکی از موهایم سفید میشود.
دختر کوچولو کمی فکر کرد و گفت: حالا فهمیدم چرا همه موهای مامان بزرگ سفید شده!🙈 😍 😂 😄 😄 😄 😄
۷۹۸
۲۸ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.