اینکه بعد این همه وقت هنوز دوست دارم و به یادتم شاید فقط
اینکه بعد این همه وقت هنوز دوست دارم و به یادتم شاید فقط یه دیوونگیه...
شاید نزدیک هفت،هشت سال باشه...
میدونی این دوست داشتن خیلی از خوشیا و لذت های قشنگ این دنیارو از من گرفت و هنوزم داره میگیره...
خنده دار به نظر میرسه که من هنوزم از ته ته قلبم عاشقه تو باشم...
یه روزی میگفتیم بچه بودیم یه حرفایی میزدیم...
الان چی؟
الانم بچه ام؟
الانم داغم نمیفهمم؟
اندازه ٣٠ سال پیر شدم...
قیافمو خوب دیدی؟
شکل همونا که میخواستی نیستم؟
چارخونه جذابم نکرده واست؟
ته ریشم چی؟
خوب توجه کردی به چشام؟
دیدی خودت چیکار کردی باهام؟
ظاهرا شاد و روال و خوش و خرمه همه چی
کی خبر داره از چیزایی که درونم میگذره...
حتی توام دیگه خبر نداری...
میدونی که تو نمیذاری کسیو بخوام؟
نمیذاری زندگی کنم
و عاشق بشم
ازدواج کنم...
نمیفهمی چیکار کردی با دلم...
نمیفهمی گم شدن وسط یه مشت خاطره یعنی چی...
خودمو یجایی توی گذشته جا گذاشتم و مقصرش تویی...
تولدت مبارک ولی خب یادت بمونه با دلم چیکار کردی...
یادت به گریه هام باشه وقتی آخرین تلفنت رو زدی...
یادت بیاد به اون روزی که گفتم مثه همه نیستم...
شاید من یه سرگرمی بودم و خودم نمیدونستم این یه بازیه...
یادت باشه منه احمق هنوزم با دوست داشتنت زندگی میکنم...
ته همه ی این حرفا ناچارم که اینو بگم...
یادم تورا فراموش...
شاید نزدیک هفت،هشت سال باشه...
میدونی این دوست داشتن خیلی از خوشیا و لذت های قشنگ این دنیارو از من گرفت و هنوزم داره میگیره...
خنده دار به نظر میرسه که من هنوزم از ته ته قلبم عاشقه تو باشم...
یه روزی میگفتیم بچه بودیم یه حرفایی میزدیم...
الان چی؟
الانم بچه ام؟
الانم داغم نمیفهمم؟
اندازه ٣٠ سال پیر شدم...
قیافمو خوب دیدی؟
شکل همونا که میخواستی نیستم؟
چارخونه جذابم نکرده واست؟
ته ریشم چی؟
خوب توجه کردی به چشام؟
دیدی خودت چیکار کردی باهام؟
ظاهرا شاد و روال و خوش و خرمه همه چی
کی خبر داره از چیزایی که درونم میگذره...
حتی توام دیگه خبر نداری...
میدونی که تو نمیذاری کسیو بخوام؟
نمیذاری زندگی کنم
و عاشق بشم
ازدواج کنم...
نمیفهمی چیکار کردی با دلم...
نمیفهمی گم شدن وسط یه مشت خاطره یعنی چی...
خودمو یجایی توی گذشته جا گذاشتم و مقصرش تویی...
تولدت مبارک ولی خب یادت بمونه با دلم چیکار کردی...
یادت به گریه هام باشه وقتی آخرین تلفنت رو زدی...
یادت بیاد به اون روزی که گفتم مثه همه نیستم...
شاید من یه سرگرمی بودم و خودم نمیدونستم این یه بازیه...
یادت باشه منه احمق هنوزم با دوست داشتنت زندگی میکنم...
ته همه ی این حرفا ناچارم که اینو بگم...
یادم تورا فراموش...
۱۲.۵k
۱۸ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.