کاراگاهان
#کاراگاهان
پارت١١
-منم همین فکرو میکنم
+ب نظرم باید با این پسره حرف بزنیم
-اره فکر خوبیه شما برین ادامه خوابتون
خندیدمو گفتم فکر خوبیه
-پس خدافظ تا فردا ساعت١٠
+خدافظ تا فردا
ساعت ٧بودو تقریبا ۵ساعت و نیم خوابیده بودم
بلند شدمو ی پیتزا نیمه اماده گزاشتم تو فر و خونه رو مرتب کردم ی مانتو مشکی ک نیم تنه بالا طرح سنتی داشت و مقنعه و شلوار مشکی اگه مامانم بود میگفت همه میخوای بری مجلس عزا
مقنعه مو اتو کردم و رفتم پیتزامو خوردم و ظرفارو شستم
رفتم تو اتاقمو خودمو انداختم رو تخت گوشیمو گرفتم
پیغام همیشگی تلگرام ک نوشت مهرداد فراهانی عضو شد
پروفایلشو دیدم عکسای خودش بود و یک عکس نوشته ک نوشته بود
"تهمت نالایقی برما زدی رفتی قبول در پی لایق برو ماهم تماشایت کنیم"
وقتی از پروف اومدم بیرون پی ام مهرداد اومد و سریع سین خورد یا خداااا من چ بدشانسم
نوشت
- سلام
-تو پی وی من بودین زود سین خورد
+سلام
چی بگم
+ن میخواستم بزنم رو پی وی یکی دیگ ک دستم خورد یهو رو پی وی شما
-اها
-من ب مادر سارا زنگ زدم گفت ک شهاب و سارا همدیگرو میخواستنو ما میدونستیم
گفت ک یک ماه دیگ قرار عقدشون بود
+پس احتمالش خیلی کمه ک مشته باشه سارارو
-اره همینطوره ببخشید من ممهون اومد باید برم
+خواهش میکنم بفرمایین
ادامه در پارت١٢ #maryam
پارت١١
-منم همین فکرو میکنم
+ب نظرم باید با این پسره حرف بزنیم
-اره فکر خوبیه شما برین ادامه خوابتون
خندیدمو گفتم فکر خوبیه
-پس خدافظ تا فردا ساعت١٠
+خدافظ تا فردا
ساعت ٧بودو تقریبا ۵ساعت و نیم خوابیده بودم
بلند شدمو ی پیتزا نیمه اماده گزاشتم تو فر و خونه رو مرتب کردم ی مانتو مشکی ک نیم تنه بالا طرح سنتی داشت و مقنعه و شلوار مشکی اگه مامانم بود میگفت همه میخوای بری مجلس عزا
مقنعه مو اتو کردم و رفتم پیتزامو خوردم و ظرفارو شستم
رفتم تو اتاقمو خودمو انداختم رو تخت گوشیمو گرفتم
پیغام همیشگی تلگرام ک نوشت مهرداد فراهانی عضو شد
پروفایلشو دیدم عکسای خودش بود و یک عکس نوشته ک نوشته بود
"تهمت نالایقی برما زدی رفتی قبول در پی لایق برو ماهم تماشایت کنیم"
وقتی از پروف اومدم بیرون پی ام مهرداد اومد و سریع سین خورد یا خداااا من چ بدشانسم
نوشت
- سلام
-تو پی وی من بودین زود سین خورد
+سلام
چی بگم
+ن میخواستم بزنم رو پی وی یکی دیگ ک دستم خورد یهو رو پی وی شما
-اها
-من ب مادر سارا زنگ زدم گفت ک شهاب و سارا همدیگرو میخواستنو ما میدونستیم
گفت ک یک ماه دیگ قرار عقدشون بود
+پس احتمالش خیلی کمه ک مشته باشه سارارو
-اره همینطوره ببخشید من ممهون اومد باید برم
+خواهش میکنم بفرمایین
ادامه در پارت١٢ #maryam
۱۲.۳k
۲۰ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.