تو را من ساختم
تو را من ساختم
تو را
و خاطراتت را
و غمی که لحظه لحظه آبم میکند
یک غروبِ جمعه
ناگهان پی بردم
اگر این درد در سینهام نباشد
دیوانه ای میشوم
غریب
که فکر میکند خداست
و عشق را
و معشوقش را
با دستهای خودش آفرید
تو را
و خاطراتت را
و غمی که لحظه لحظه آبم میکند
یک غروبِ جمعه
ناگهان پی بردم
اگر این درد در سینهام نباشد
دیوانه ای میشوم
غریب
که فکر میکند خداست
و عشق را
و معشوقش را
با دستهای خودش آفرید
۱۹۲
۲۱ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.