نمی دانم کلام ز خستگی هایم چگونه بنْویسم کزباده غم نوشم ، سحر گاهی ﺁرام بگیرم نمی دانم کین خاک چه حاصل کند ساز مرا کز روزگار خوشگذرانم باده غم در بغل دارم
دیدگاه ها (۴۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.