دختر من روحیه لطیفی دارد. رنگ های شاد میپوشد. موسیقی آرام

دختر من روحیه لطیفی دارد. رنگ های شاد میپوشد. موسیقی آرامش بخش گوش میدهد. گهگاهی با رفقایش در پارک نزدیک خانه دوچرخه سواری میکند. اگر پس از غروب خورشید به خانه برگردد بازخواست نمیشود.
دختر من نه خراب است نه فاحشه... او میداند چطور با گرگهای دوروبرش رفتار کند. دختر من آغوشش را برای لات های بی سرو پا نمیگشاید. او آموخته است که نباید آدم هارا باور کرد...
دختر من روزی عاشق خواهد شد! عاشق کسی که عاشق خودِ اوست. دختر من نه زمین زراعت است نه دستگاه تولید بچه. اگر دخترم بچه دار نشود کسی به او زخم زبان نخواهد زد. اگر دخترم بیوه شود کسی به او تهمت نخواهد زد. اصلا شاید دخترم نخواهد ازدواج کند! بازهم کسی نخواهد توانست ک ترشیده لقبش دهد. چرا که او میتواند بدون سایه مرد زندگی کند...
دختر من نه به اختلاف طبقاتی در جامعه فکر میکند نه تبعیض بین زن و مرد و نه صفر های اختلاس در کشور... زیر بالشت دختر من سیگار پیدا نمیشود. در پلی لیست آهنگ هایش هم اثری از سورنا و شاهین نجفی نیست. رو ساعد دست چپش هیچ ردی از جای تیغ نیست. اشکهای دختر من با لباس من پاک میشود نه با لحافش. در نقاشی های دختر من هیچ پرنده ای درون قفس نیست...
دختر من هیچگاه آرزوی پسر بودن نخوهد کرد...