از حرفهایش معلوم بود که خوش میگذرد من تصورم از جایی که زن
از حرفهایش معلوم بود که خوش میگذرد من تصورم از جایی که زندگی میکند این عکس است.جوری با آب و تاب میگوید که هر کس نداند فکر میکند فرمانروای مهرو دوستیس و تمام کمال نشستند به حرف هایش گوش میدهند.
اما وقتی بشدت راستگوس نمیشود قبول نکرد یاد روز اول افتادم
امروز صبح به امید اینکه توجهش رو جلب کنه، اسمم رو بهش گفتم. اما توجهی نکرد. واسم عجیبه. اگه اون اسمش رو به من می گفت حتما برام خیلی اهمیت داشت و به گمونم از هر اسم دیگه ای واسم قشنگ تر بود.
خیلی کم حرف می زنه. شاید چون باهوش نیست و به این مساله حساسه و می خواد پنهونش کنه. خیلی حیفه که این طوری فکر می کنه، چون باهوش بودن هیچ اهمیتی نداره. ارزش واقعیی تو قلب انسانه! امیدوارم بتونم بهش بفهمونم که یه قلب مهربون و عاشق واسه انسان بزرگ ترین ثروته و بدون اون حتا با داشتن هوش زیاد انسان فقیره!
نه! هیچ علاقه ای به اسم من نداره. سعی کردم ناامیدیم رو پنهون کنم اما به گمونم موفق نشدم. رفتم ساحل خزه پوش و پاهامو تو آب فرو کردم. همیشه وقتی به وجود یک هم صحبت، یه نفر که نگاش کنم و باهاش حرف بزنم نیاز دارم، می آم اینجا...!
اما وقتی بشدت راستگوس نمیشود قبول نکرد یاد روز اول افتادم
امروز صبح به امید اینکه توجهش رو جلب کنه، اسمم رو بهش گفتم. اما توجهی نکرد. واسم عجیبه. اگه اون اسمش رو به من می گفت حتما برام خیلی اهمیت داشت و به گمونم از هر اسم دیگه ای واسم قشنگ تر بود.
خیلی کم حرف می زنه. شاید چون باهوش نیست و به این مساله حساسه و می خواد پنهونش کنه. خیلی حیفه که این طوری فکر می کنه، چون باهوش بودن هیچ اهمیتی نداره. ارزش واقعیی تو قلب انسانه! امیدوارم بتونم بهش بفهمونم که یه قلب مهربون و عاشق واسه انسان بزرگ ترین ثروته و بدون اون حتا با داشتن هوش زیاد انسان فقیره!
نه! هیچ علاقه ای به اسم من نداره. سعی کردم ناامیدیم رو پنهون کنم اما به گمونم موفق نشدم. رفتم ساحل خزه پوش و پاهامو تو آب فرو کردم. همیشه وقتی به وجود یک هم صحبت، یه نفر که نگاش کنم و باهاش حرف بزنم نیاز دارم، می آم اینجا...!
۴.۱k
۰۲ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.