سالهاست که رفته ای..
سالهاست که رفته ای..
دقیقه های نبودنت را می گویم
پیر شده ام پا به پای پنجره هایی
که پشت تمام آنها تو ایستاده ای
و من بارها به خیال دستهای تو
برای هر شاخه ی درختی
که در نوازش باد تکان می خورد
دست تکان داده ام و
برای هر قاصدکی که بر شانه ام می نشیند
بوسه ای فرستاده ام…
باز نخواهی گشت می دانم **
دل که بهانه ات را میگیرد ...
نه قدرت آرام کردنش را دارم !!!
نه زبان محکوم کردنش را ...!!!
پس بگیر
تصویرت را از پنجره ها
نامت را از شیشه های مه گرفته ی تنفس من
خاطراتت را از تمام نیمکتهای باران خورده
و عشق را از من!
باران که می بارد
یادی از چشمهای خیس من کن…
که بی چتر و تکیه گاه
به یاد زخمی سخت،
چون گنجشکی سرما زده
گوشه ای تنها..
بر خود می لرزد…
تنها به پایش می نشینم و سکوت میکنم ...
تا شاید باور کند که من همه ی تلاشم را کردم ...
همه ی تلاشم را ...!!!
که به اینجا نرسد ...
که اینچنین درد نبودنت را به دوش نکشد . #حرف #دل #من
دقیقه های نبودنت را می گویم
پیر شده ام پا به پای پنجره هایی
که پشت تمام آنها تو ایستاده ای
و من بارها به خیال دستهای تو
برای هر شاخه ی درختی
که در نوازش باد تکان می خورد
دست تکان داده ام و
برای هر قاصدکی که بر شانه ام می نشیند
بوسه ای فرستاده ام…
باز نخواهی گشت می دانم **
دل که بهانه ات را میگیرد ...
نه قدرت آرام کردنش را دارم !!!
نه زبان محکوم کردنش را ...!!!
پس بگیر
تصویرت را از پنجره ها
نامت را از شیشه های مه گرفته ی تنفس من
خاطراتت را از تمام نیمکتهای باران خورده
و عشق را از من!
باران که می بارد
یادی از چشمهای خیس من کن…
که بی چتر و تکیه گاه
به یاد زخمی سخت،
چون گنجشکی سرما زده
گوشه ای تنها..
بر خود می لرزد…
تنها به پایش می نشینم و سکوت میکنم ...
تا شاید باور کند که من همه ی تلاشم را کردم ...
همه ی تلاشم را ...!!!
که به اینجا نرسد ...
که اینچنین درد نبودنت را به دوش نکشد . #حرف #دل #من
۴.۷k
۱۷ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.